کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سامغان
لغتنامه دهخدا
سامغان . (اِخ ) دهی است از دهستان تخت جلگه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 18هزارگزی باختر فدیشه . هوای آن معتدل ، و دارای 87 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
سامغان
لغتنامه دهخدا
سامغان . (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. واقع در 20هزارگزی شمال جغتای . هوای آن معتدل ، و دارای 13 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ، کنجد و شغل اهالی زراعت و راه اتومبیل رو دارد، مزرعه داودی...
-
سامغان
لغتنامه دهخدا
سامغان . [ م ِ ] (ع اِ) رجوع به صامغان شود.
-
واژههای همآوا
-
صامغان
لغتنامه دهخدا
صامغان . [ م َ ] (اِخ ) کوره ای است در جبل در حدود طبرستان و نام آن به فارسی بمیان است . (معجم البلدان ). رجوع به الجماهر بیرونی ص 70 و تاریخ ابن اثیر ج 3 ص 19 و فهرست تاریخ کرد شود.
-
صامغان
لغتنامه دهخدا
صامغان . [ م ِ ] (ع اِ) دو کرانه ٔدهان که ملتقای هر دو لب است . یا جای فراهم آمدن آب دهان در دو جانب لب . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).