کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م َرْ رَ ] (اِخ ) شهری است بین بغداد و تکریت بر شرقی دجله . سامرا مقصود سر من رأی است و سامراء شاهد آن قول بحتری است :و أری المطایا لا قصور بهاعن لیل سامرّاء تذرُعه ُ.و ابوسعد گفته است سامراء شهری است بر بالای بغداد و در سه فرسخی بالای بغ...
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م ِ رْ رَ ] (اِخ ) قریه ای است بین مکه و مدینه . (معجم البلدان ).
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م ِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت ، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 8 هزار و پانصدگزی جنوب خاور ماهیدشت و کنار راه فرعی ماهیدشت بفیروزآباد، هوای آن سرد و دارای 850 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ سرک تأمین میشود. محصول آن غ...
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م ِ رَ ] (اِخ ) شهر مشهور معروفی است در فلسطین وسطی بانیش عمری شهریار آل اسرائیل بود و سامره همان سبطیه میباشد که بمسافت 30 میل بشمال اورشلیم و 6 میل بشمال غربی شکیم مانده ، واقع است . اطرافش با تلهایی احاطه شده است که قطر هر یک تخمیناً 6 م...
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م ِ رَ ] (اِخ ) گروهی است ازاسرائیلیان و از ایشان است سامری . || قومی است از یهود که در بعضی احکام با ایشان مخالفت دارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به سامِرَه شود.
-
واژههای مشابه
-
گدای سامره
لهجه و گویش تهرانی
گدای سمج
-
جستوجو در متن
-
Samaria
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سامره
-
سامری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سامره، شهری در فلسطین) [عربی] sāmeri از مردم سامره.
-
کرخ فیروز
لغتنامه دهخدا
کرخ فیروز. [ ک َ خ ِ ] (اِخ ) کرخ سامره . ناحیه ای است در ده میلی شمال سامره . (جغرافیای تاریخی لسترنج ص 57). رجوع به کرخ سامره شود.
-
samaritans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساماریتان، نیکوکار، سامره فلسطین
-
کزیریم
لغتنامه دهخدا
کزیریم . [ک َ ] (اِخ ) عبادتگاهی است برای سامره از یهود در نابلس و گمان کنند که آن جای ذبح اسماعیل بوده است و سامره ٔ یهود در نابلس فراوانند. (از معجم البلدان ).
-
سامراء
لغتنامه دهخدا
سامراء. [ م َرْ را ] (اِخ ) رجوع به سامره شود.
-
samaritan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساماریتان، نیکوکار، سامره فلسطین، سامری، خیریه