کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساماخچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساماخچه
معنی
(چَ یا چِ) (اِ.) = ساماکچه . شاماخچه . شاماکچه . سماخچه . سماچه : سینه بند زنان .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساماخچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ) (اِ.) = ساماکچه . شاماخچه . شاماکچه . سماخچه . سماچه : سینه بند زنان .
-
ساماخچه
لغتنامه دهخدا
ساماخچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) ساماکچه ، شاماخچه ، شاماکچه ، ساماکی . مخفف آن «سماخچه ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سینه بند زنان را گویند و آن پارچه ای باشدچهارگوشه که پستانها را بدان بندند. (برهان ). و آن را ساماکچه و ستاک و سماخچه و شاماخچه نیز گ...
-
جستوجو در متن
-
سماخچه
فرهنگ فارسی معین
(سَ چَ یا چِ) (اِمصغ .) = سماکچه . ساماخچه . سماچه : سینه بند زنان .
-
ساماکی
لغتنامه دهخدا
ساماکی . (اِ) بمعنی ساماکچه است که سینه بند زنان باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ساماکچه و ساماخچه شود.
-
سماچه
لغتنامه دهخدا
سماچه . [ س َ چ َ / چ ِ ] (اِ) سینه بند زنان . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ساماخچه و سماکچه شود.
-
سماکچه
لغتنامه دهخدا
سماکچه . [ س َ چ َ /چ ِ ] (اِ) سینه بند زنان . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ساماکچه ، ساماخچه ، شاماکچه ، سماخچه و سماچه شود.
-
شاماخچه
لغتنامه دهخدا
شاماخچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از شاماخ به اضافه ٔ چه پسوند تصغیر. (حاشیه ٔ برهان قاطع دکتر معین ). شاماک . (شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی شاماخ است که سینه بندزنان باشد. (از برهان قاطع). سینه بند زنان است . (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). مبدل سام...
-
ساماکچه
لغتنامه دهخدا
ساماکچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) بمعنی ساماخچه که سینه بند زنان باشد. (برهان ) (رشیدی ). که پستان در آن بندند. (غیاث ). و آن را سماخچه و شاک و شاماک و شاماخچه و ساماکچه نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به ساماخچه شود. || در سامی جامه ٔ کوچک که کودکان ...
-
سماخجه
لغتنامه دهخدا
سماخجه . [س َ ج َ / ج ِ ] (اِ) مخفف ساماخجه است که سینه بند زنان باشد. (از برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به شاماکچه ، سماخچه ، ساماکچه ، سماچه و ساماخچه شود.
-
ربوشه
لغتنامه دهخدا
ربوشه . [ رُ ش َ / ش ِ ] (اِ) بر وزن و معنی ربوسه است که سرپوش و چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد،و آن در اصل روپوشه بوده که به کثرت استعمال ربوشه شده ، و به فتح اول هم گفته اند. (برهان ). سرپوش و روپوش . چادر و مقنعه و روپاک و مانند آن . هر چیز که سر ...
-
شاماکچه
لغتنامه دهخدا
شاماکچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی شاماخچه است که سینه بند زنان باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ). مبدل ساماکچه سینه بندزن و مخفف آن شاماک . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). ساماخچه . ساماکچه . (فرهنگ جهانگیری ): ...
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...