کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سال به سال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سال به سال
/sālbesāl/
معنی
هرسال؛ سالییکبار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
annually
-
جستوجوی دقیق
-
سال به سال
فرهنگ فارسی عمید
(قید) sālbesāl هرسال؛ سالییکبار.
-
واژههای مشابه
-
سَأَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
سؤال کرد - درخواست نمود
-
annalist
سالنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] کسی که سالنگاشت تهیه میکند
-
anniversary excitement
هیجانزدگی سالگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نشاطزدگی یا آشوبهای روانی که معمولاً در سالگرد اتفاقهای مهم در زندگی فرد رخ میدهد
-
جستوجو در متن
-
پارینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پار) ‹پارین› [قدیمی] pārine ۱. پارسالی: ◻︎ گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینهای (سنائی۲: ۴۹۴).۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش.۳. کهنه؛ دیرینه؛ قدیمی.
-
تاقیقوئیل
لغتنامه دهخدا
تاقیقوئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) تخاقوی ئیل . (فرهنگ نظام ). سال مرغ . سال یازدهم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ ترکی . رجوع به تخاقوی ئیل شود.
-
صاحب السنة
لغتنامه دهخدا
صاحب السنة. [ ح ِ بُس ْ س َ ن َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) سال خدا. سال خداه . اصطلاح احکام نجومی . رجوع به سال خداه شود.
-
میان سالگی
لغتنامه دهخدا
میان سالگی . [ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت میان ساله و میان سال . میانه سال بودن . سنین عمر میان جوانی و پیری . (یادداشت لغت نامه ). ذات العویم . (دهار). و رجوع به میان سال شود.
-
اسفندارمذماه
لغتنامه دهخدا
اسفندارمذماه . [ اِ ف َ م َ ] (اِ مرکب ) ماه دوازدهم سال از سال یزدجری پارسیان . (کشاف اصطلاحات الفنون ). وآفتاب در این ماه به آخر برجها رسد. برج حوت . (نوروزنامه ). رجوع به اسفندارمذ و اسفندار و اسفند شود.
-
ییلان
لغتنامه دهخدا
ییلان . (ترکی ، اِ) ئیلان . لفظ مفرد است به معنی مار. (آنندراج ). اما تلفظ درست کلمه ئیلان است . (یادداشت مؤلف ).- ییلان ئیل (ئیلی ) ؛ سال مار. سال ششم از سنین دوازده گانه ٔ ترکان . (یادداشت مؤلف ).
-
ایلان ئیل
لغتنامه دهخدا
ایلان ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) مرکب از ایلان به معنی مار و ئیل به معنی سال . نام سال ششم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکانست . (یادداشت بخط مؤلف ). سال مار. به حساب منجمان ترک ششمین سال از دوره ٔ اثنا عشری ترکان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
توشقان ئیل
لغتنامه دهخدا
توشقان ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) سال چهارم از دوازده سال ترکی که سال خرگوش باشد. (ناظم الاطباء). سال خرگوش . سال چهارم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
تنگوزئیل
لغتنامه دهخدا
تنگوزئیل . [ ت َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) سال خوک ، سال دوازدهم دوره ٔ دوازده ساله ٔ ترکان .نام سال دوازدهم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکان است ، و امروز خوک را طنقوز و دُنُز گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سال دوازدهم از دوره ٔ اثناعشری که سال خوک ...