کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالنگاشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
annals
سالنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] رویدادنامهای حاوی ثبت وقایع به ترتیب تاریخ و بهصورت سالبهسال
-
واژههای مشابه
-
mapping 2, map 2
نگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] رابطهای که هر نقطه از یک مجموعه را بر نقطهای از مجموعۀ دیگر مینگارد
-
نگاشت
واژهنامه آزاد
(مصدر مرخم) نگاشتن، نوشتن.
-
سال
واژگان مترادف و متضاد
واحد زمان (
-
سال
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - مدت زمان گردش زمین به دور خورشید که برابر است با 12 ماه یا 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه . 2 - سن ، عمر. 3 - زمانه . 4 - تاریخ . ؛ ~ هجری شمسی سال ایرانی که از اول فروردین شروع می شود. ؛ ~ قمری سال قمری اسلامی که از ا...
-
سال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) اطاق بزرگ ، تالار.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) (فرانسوی ، اِ) اطاق بزرگ . تالار.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) شکسته ٔ سیاه اَل در لهجه ٔ گیلان . رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 259 و سیاه ال در این لغت نامه شود.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) چوبی است در هند که از آن کشتی سازند. (رشیدی ) (انجمن آرا). هندی درختی که از چوب آن کشتی و جهاز سازند. (برهان ). نام درختی است که آن را به تازی ساج گویند و بیشتر در ملک هندوستان چوب آن را در عمارات و کشتی بکار برند و چنان آورده اند که اگر چ...
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) حرکت یک دوره ٔ آفتاب است از نقطه ٔ برج حمل تا نقطه ٔ آخر برج حوت و آن را به عربی سنة گویند. (برهان ). سنة. (دهار) (انجمن آرا). عام . (دهار) (منتهی الارب ). حِجَّة. (دهار). حَجَّة. (نصاب ). حول . دکتر معین در حاشیه ٔ برهان این کلمه را در له...
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِخ ) از بلاد و نواحی قدیم هند وسطی است بنوشته ٔ کتاب باج پران . (از تحقیق ماللهند ص 150).
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِخ ) نهری است در روسیه که به رودخانه ٔ دن میپیوندد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . [ ل ل ] (ع اِ) جای رفتن آب در رود. (مهذب الاسماء). وادی فراخ دور تک درختناک . ج ، سُلاّ ن ، سوّال . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sāl، جمع: سالیان] sāl ۱. واحد اندازهگیری زمان که براساس مدت حرکت زمین به دور خورشید اندازهگیری میشود و در تقویم شمسی (از اول فروردین تا آخر اسفند) برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه میباشد: ◻︎ به یک ماه بالا گرفت آن نها...