کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سالیان
/sāliyān/
معنی
= سال: ◻︎ چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵: ۷۸۰).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سالها، مدتها
۲. سنوات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سالیان
واژگان مترادف و متضاد
۱. سالها، مدتها ۲. سنوات
-
سالیان
لغتنامه دهخدا
سالیان . (اِ) دو کلمه ٔ سال و ماه بر خلاف قیاس به «یان » جمع بسته شوند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بمعنی سالهاست که جمع سال باشد. (برهان ) (آنندراج ). جمع سالی یعنی چیزی که سال از آن قرار گرفته باشد. (شرفنامه ٔ منیری ). و آن وقت و زمانه است پس سال...
-
سالیان
لغتنامه دهخدا
سالیان . (اِخ ) دهی است ازدهستان زاوه رود بخش زراب شهرستان سنندج واقع در 25هزارگزی باختر آویهنگ . کوهستانی هوای آن سرد و دارای 200 تن سکنه است . آب آن از چشمه تأمین میشود محصول آن غلات ، توتون ، لبنیات شغل اهالی زراعت ، گله داری و راه آن مالرو است ....
-
سالیان
لغتنامه دهخدا
سالیان . (اِخ ) نام محلی کنار راه قم به سلطان آباد، میان دو راهه دلیجان و عنایت بیگ ، در 177200 گزی طهران قرار گرفته است .
-
سالیان
لغتنامه دهخدا
سالیان . (اِخ ) نام موضعی است در شروان در کنار آب ارس و بعضی گویند نام شهری است از ولایت شروان . (برهان ). بندری است بمیان طرف مشرق و جنوب او متصل به دریای گیلان و دوجانب دیگر برود کرو و صحرای موغان وسعت زمین او طولاً بیست فرسخ و عرضاً ده فرسخ . سمت ...
-
سالیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [جمعِ سال] sāliyān = سال: ◻︎ چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵: ۷۸۰).
-
جستوجو در متن
-
Salian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالیان
-
Salian Frank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالیان فرانک
-
intercalary year
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالیان متمادی
-
protracted conflict
تعارض مستمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تعارضی که سالیان متمادی ادامه دارد
-
موره/هوره
واژهنامه آزاد
آوایی که در مراسمات عزا استفاده شده و سالیان کهن برای عبادت اهورا مزدا میسرودند.
-
dominant party
حزب غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] در نظام مجلسی، حزبی که در طی سالیان متمادی بهتنهایی یا در قالب ائتلاف، مسئولیت ادارۀ دولت را در دست داشته است
-
شیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šiyān جزا؛ مکافات؛ پاداش: ◻︎ بر او تازه شد کینهٴ سالیان / بکردندش از هرچه کرد او شیان (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۴).
-
پاچه خوار
واژهنامه آزاد
آدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.