کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالنما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سالنما
/sālna(e,o)amā/
معنی
دفترچه یا ورق کاغذ که در آن حساب روزها و ماهها را چاپ کنند؛ تقویم؛ گاهنامه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
almanac, calendar
-
جستوجوی دقیق
-
سالنما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) sālna(e,o)amā دفترچه یا ورق کاغذ که در آن حساب روزها و ماهها را چاپ کنند؛ تقویم؛ گاهنامه.
-
سالنما
واژهنامه آزاد
تقویم ، گاه شمار ، روزشمار
-
واژههای مشابه
-
سالنما، سالنما
واژگان مترادف و متضاد
تقویم، گاهشمار
-
جستوجو در متن
-
calendar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقویم، سالنامه، سالنما
-
سالنامه، سالنامه
واژگان مترادف و متضاد
تقویم، سالنما، گاهشمار، نشریه (سالیانه)
-
تقویم
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزیابی، برآورد، تخمین ۲. سالنامه، سالنما، گاهنامه
-
سالنامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) (اِمر.) 1 - تقویم . 2 - دفتری که وقایع سال در آن ثبت شود و هر سال منتشر شود. 3 - سالنما.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) حرکت یک دوره ٔ آفتاب است از نقطه ٔ برج حمل تا نقطه ٔ آخر برج حوت و آن را به عربی سنة گویند. (برهان ). سنة. (دهار) (انجمن آرا). عام . (دهار) (منتهی الارب ). حِجَّة. (دهار). حَجَّة. (نصاب ). حول . دکتر معین در حاشیه ٔ برهان این کلمه را در له...