کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالماً غانماً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سالماً غانماً
لغتنامه دهخدا
سالماً غانماً. [ ل ِ مَن ْ ن ِ مَن ْ ] (ع ق مرکب ) در آن حال که سلامت باشد و غنیمت آرنده بود. (غیاث ) (آنندراج ) : و سالماً غانماً تا نزدیک یاران آمد. (ترجمه ٔ اعثم کوفی ص 81). سالماً غانماً با دارالملک غزنه آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
جستوجو در متن
-
غانماً
فرهنگ فارسی معین
(نِ مَنú) [ ع . ] (ق .) بهره گیرنده . ؛ سالماً ~ تندرست و بهره گیرنده .
-
غانم
لغتنامه دهخدا
غانم . [ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غَنْم و غُنْم و غَنَم . گیرنده ٔ غنیمت . رسیده به غنیمت و با تنوین دنبال کلمه ٔ سالم استعمال شود: سالماً غانماً. گویند: سفر را چگونه گذراندید، در جواب گویند: سالماً غانماً؛یعنی تندرست و بهره گیرنده سفر را گذراندم و ...
-
غانماً
لغتنامه دهخدا
غانماً. [ ن ِ مَن ْ ] (ع ق ) در آن حالت که غنیمت دارنده باشد. (غیاث ) : خواجه احمد عبدالصمد دررسید غانماً ظافراً. (تاریخ بیهقی ).- سالماً غانماً ؛ یعنی قرین با سلامت و غنیمت . مؤلف حبیب السیر آرد: و در سنه ٔ ثلاث و خمسین و ستمائه از والی اردة قتلق خ...
-
نارالسلامة
لغتنامه دهخدا
نارالسلامة. [ رُس ْ س َ م َ ] (ع اِ مرکب ) آتشی بوده است که اعراب هنگام مراجعت کسی از سفر غانماً سالماً برمی افروختند. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 163 شود.
-
اسدالدین
لغتنامه دهخدا
اسدالدین . [ اَ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) شیرکوه بن شادی بن ایوب ایوبی . خوندمیر در حبیب السیر [ در بیان وقایع زمان سلطنت نورالدین محمود زنگی ] آرد: در این سال (549 هَ .ق .) اسدالدین شیرکوه را که مقدم سپاهش بود با جنود نامعدود بصوب مصر فرستاد تا شر فرنگیا...