کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساقی گری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بادام ساقی
لغتنامه دهخدا
بادام ساقی . [ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چشم معشوق . (آنندراج ).
-
ساقی نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] sāqināme ۱. (ادبی) نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که شاعر خطاب به ساقی ابیاتی در طلب باده و ذکر ناپایداری زندگانی و غنیمت دانستن باقی عمر بگوید.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه ماهور و آواز اصفهان.
-
ساقی کم کاسه
لغتنامه دهخدا
ساقی کم کاسه . [ ی ِ ک َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساقی که پیاله با احتیاط به مستان بدهد. (بهارعجم ) (آنندراج ) : ساقی کم کاسه می در جام کمتر میکندهر قدر گویم به او ((صاحب سلامت بیشتر!)).میرمعز فطرت (از بهار عجم و آنندراج ).
-
شاهد و ساقی
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
ساقی و باده
فرهنگ گنجواژه
میگساری.
-
ساقی و جام
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
ساقی و ساغری
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
ساقی و مطرب
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
جام و ساقی
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
مطرب و ساقی
فرهنگ گنجواژه
عمله طرب، بزمآرا.
-
ناحیۀ ساقی ـ قاپی پیشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناحیۀ پیشین مچ پا
-
ساقی و مطرب و می
فرهنگ گنجواژه
بزم.
-
واژههای همآوا
-
ساقیگری
واژگان مترادف و متضاد
چمانی، شرابداری، نوشگری ≠ میگساری، شرابخواری
-
ساقیگری
لغتنامه دهخدا
ساقیگری . [ گ َ] (حامص مرکب ) شغل و عمل ساقی . ساقی بودن . شرابداری . پیاله گردانی . سقایت شراب کسانی را با پیاله : و به ساقیگری مشغول شدند هر دو ماهروی . [ طغرل و یار وی ] . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 253 و چ فیاض ص 252). و زنان و مهتران نیکو روی را به ا...