کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساقز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساقز
لغتنامه دهخدا
ساقز. (اِخ ) سقز. یکی از جزایر عثمانی است واقع در کرانه های غربی آناطولی بمساحت 826 کیلومتر مربع و تنگه ٔ میان آناطولی و این جزیره 18 هزارگز وسعت دارد. کوهستانی است و با اینکه آب جاری در آن فراوان است بعلت سنگی بودن اراضی زراعت در آن با اشکال انجام م...
-
ساقز
لغتنامه دهخدا
ساقز. (اِخ ) قصبه ای است در جزیره ٔ ساقز و مرکز همان جزیره و مرکز سنجاقی بهمین نام . و در محل آن را «قاسترو» گویند که معنی قلعه دارد. این قصبه اهمیت تجارتی دارد و مدتها مرکز جزایر دریای سفید بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع بماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
اسکیمنوس
لغتنامه دهخدا
اسکیمنوس . [ اِ ] (اِخ ) عالمی جغرافیائی . وی یونانی و از مردم ساقز است و در سنه ٔ 80 ق .م . میزیسته و در خدمت نیکومدبانی و پادشاه ازمید بوده است . او راست سیاحت نامه ٔ منظوم که چند فقره از آن در دست است .
-
اریتری
لغتنامه دهخدا
اریتری . [ اِ ] (اِخ ) قریه ای است در ولایت آیدین ، در قضای چشمه از سنجاق ازمیر در میان خلیج ((قلازومن )) مقابل جزیره ٔ ساقز. این قریه در ازمنه ٔ سالفه بنام ((اریتره )) از طرف اقریطشیان تأسیس شده و قصبه ٔ بزرگی بوده ((روفیله )) کاهنه ٔ معروفه از این...
-
کیو
لغتنامه دهخدا
کیو. [ ی ُ ] (اِخ ) نام جزیره ای دربحرالروم متعلق به دولت عثمانی که جزیره ٔ سقز نیز گویند. (ناظم الاطباء). ساقز. ارض المصطکی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جزیره ای از مجمعالجزایر یونان و یکی از چند نقطه ای است که آنجا را زادگاه همر شاعر معروف یون...
-
اپصاره
لغتنامه دهخدا
اپصاره . [ اَ رَ ] (اِخ ) جزیره ای است واقع در شمال غربی بحرالجزایر در 34 درجه و 35 دقیقه و 34 ثانیه ٔ عرض شمالی و 23 درجه و 15 دقیقه و 44 ثانیه ٔ طول شرقی و سطح آن 90 هزار گز مربع است و در جنوب غربی او دو جزیره ((آنتپصاره )) و ((وتیکو)) واقع است و ا...
-
پیاله پاشا
لغتنامه دهخدا
پیاله پاشا. [ ل َ ] (اِخ ) امیرالبحر، سلطان سلیمان اول عثمانی . یکی از غازیان و مشاهیر دریانوردان در عصر سلطان سلیم خان قانونی از سنه ٔ 961 هَ .ق . تا 975 مدت چهارده سال فرمانده ٔ نیروی بحری بود و چندین بار با سفائن جنگی بسفر دریای سفید رفت و جزائر: ...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [اَ م َ ] (اِخ ) (قوانوز...) یکی از وزرای دولت عثمانی . او در دوره ٔ سلطنت احمدخان ثالث سه ماه مقام صدارت عظمی داشت و اصل او از مردم روسیه است و آزاد کرده ٔ حسن پاشا سلحدار. در اوّل داخل سرای همایون شد و پس از طی ّ مناصب و مراتبی کدخدای خزی...
-
ازمیر
لغتنامه دهخدا
ازمیر. [ اِ ] (اِخ ) (خلیج ...) خلیج بزرگیست در مشرق بحرالجزائر در داخل خشکی ، و تشکیل چندین خلیج کوچک داخلی دهد.دهانه ٔ آن در طرف شمال باز ولی جهت غربی آن با دماغه ٔ قره برون مسدود است و این دماغه ای است که از شبه جزیره ٔ کلازومن مجزا شده مقابل جزیر...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدرجه ٔ یوزباشی (ریاست صده ) نایل گشت آنگاه با وظیفه ٔ خوانسالاری موظف شد و سپس پیشکار ابراهیم پاشا صدراعظم گردی...
-
اسعدپاشا
لغتنامه دهخدا
اسعدپاشا. [ اَ ع َ ] (اِخ ) یکی از وزرای اعظم زمان سلطان عبدالعزیزخان و از مشیران و مدبران دولت عثمانی . مولد وی سال 1244 هَ .ق . در ساقز. وی پس از فارغ التحصیل شدن از مدرسه ٔ نظامی بسمت آتاشه ٔ نظامی در سفارت پاریس بود و بعد بار دیگر برای اکمال تحصی...