کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساقة الجیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساقة الجیش
لغتنامه دهخدا
ساقة الجیش . [ ق َ تُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) درپس شده ٔ لشکر است . (شرح قاموس ). بنگاه لشکر و مؤخر آن . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
ساقه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اساس ۲. پایه، تنه، درخت ۳. عقبه سپاه، عقبه لشکر ≠ ۴. جلودار، طلایه
-
ساقه
لغتنامه دهخدا
ساقه . [ ق َ ] (اِخ ) قصبه ای است در جنوب حبشه واقع در ناحیه ٔ لیمو، در کنار نهر کیبه و تجارت قهوه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ساقه
لغتنامه دهخدا
ساقه . [ ق َ / ق ِ ] (اِخ ) محلی است در 200 هزارگزی تهران میان قم و باغیک و آنجا ایستگاه راه آهن است .
-
ساقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندامی از گیاه که برگ ها و جوانه ها و میوه ها روی آن قرار می گیرند. 2 - پایه ، اساس .
-
ساقه
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ساقة ] (اِ.) دنباله سپاه .
-
ساقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ساقَة] sāqe ۱. (زیستشناسی) عضو استوانهشکل گیاه و درخت که به خلاف ریشه در هوا به سمت بالا نمو میکند و حامل شاخهها و برگها و گلها است.۲. [مقابلِ مقدمه و جلودار] موکب؛ دنبالۀ لشکر.
-
ساقه
دیکشنری فارسی به عربی
جزع , ساق
-
ساقه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: sâqa / tena طاری: sâqa طامه ای: sâqa طرقی: sâqa کشه ای: sâqa نطنزی: sâqa
-
stem analysis
تحلیل ساقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بررسی ساقۀ کامل درخت ازطریق شمارش حلقههای رویش سالیانه در مقاطعی از ساقه برای تعیین نرخ رشد و تغییر شکل ساقه و تعیین نرخ کاهش قطر و معادلههای حجم
-
cauline
ساقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مربوط به ساقه یا آنچه از ساقه مخصوصاً از بخش زبرین آن میروید
-
amplexicaule
ساقهبرگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی قاعدهای بدون پایک که بخش عمدهای از ساقه را در بر میگیرد
-
perfoliate
ساقهپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی قاعدۀ برگی که فاقد دمبرگ است و ساقه را بهطور کامل در بر میگیرد
-
stemwood
ساقهچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب موجود در ساقه یا ساقههای اصلی یک درخت