کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
brown stem rot
پوسیدگی قهوهای ساقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که نشانۀ بارز آن قهوهای شدن آوندها و مغز ساقه است و ممکن است به ریزش برگ و پژمردگی گیاه منجر شود
-
جوراب ساقه کوتاه
دیکشنری فارسی به عربی
جورب
-
جوراب زنانه ساقه بلند
دیکشنری فارسی به عربی
جورب
-
ساقه دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جزع
-
چکمه ساقه بلند
دیکشنری فارسی به عربی
جزمة
-
ساقه توخالی گیاه
دیکشنری فارسی به عربی
انبوب
-
brainstem response audiometry
شنواییسنجی پاسخ ساقۀ مغز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] سنجش پاسخ شنیداری ساقۀ مغز که هدف از آن پیشبینی حساسیت شنوایی و ارزیابی کارکرد عصب شنوایی و ساختارهای شنیداری ساقۀ مغز است اختـ . شنواییسنجی پاسام BRA
-
واژههای همآوا
-
ساقط
واژگان مترادف و متضاد
۱. افتاده، فروافتاده، فتاده ۲. حذفشده ۳. سقطشده ۴. پست، فرومایه، ناکس، دنی ۵. زایلشده ۶. مضمحلشده
-
ساقط
فرهنگ واژههای سره
سرنگون، واژگون
-
ساقط
لغتنامه دهخدا
ساقط. [ ق ِ ] (ع ص ) افتاده . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). بر زمین افتاده . از بالا بپایین افتاده . فروافتاده . فرود آمده . || مرد فرومایه . بی اصل . (دهار). ناکس و فرومایه . (منتهی الارب )(غیاث بنقل از لطائف ). کسی است که شمرده نمیشود از برگزی...
-
ساقط
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرودافتاده . 2 - فرومایه ، ناکس .
-
صاغة
لغتنامه دهخدا
صاغة. [ غ َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائغ. رجوع به صائغ شود.
-
صعقة
لغتنامه دهخدا
صعقة. [ ص َ ق َ ] (ع مص ) بیهوش گردیدن . (منتهی الارب ). بیهوش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف ). || (اِمص ) بیهوشی . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) : باز از آن صعقه چو با خود آمدم طور برجا بد نه افزون و نه کم . مولوی (مثنوی ). ||...
-
ساقط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: سُقّاط و سِقاط] sāqet ۱. افتاده؛ فرودآمده؛ از بالا به پایین افتاده.۲. فرومایه؛ ناکس؛ لئیم.
-
ساقط
واژهنامه آزاد
بی ارزش.