کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت رومیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رومیزی
لغتنامه دهخدا
رومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (یادداشت مؤلف ).- ساعت رومیزی ؛ ساعت که در روی میز جا دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
رومیزی
دیکشنری فارسی به عربی
مفرش المائدة
-
واژههای مشابه
-
desktop publishing
نشر رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تولید گزارش یا دفترک یا کتابچۀ راهنما یا هرنوع متن چاپی با استفاده از رایانههای رومیزی و دستگاههای جانبی دفتری
-
table tent, tent card
تبلیغ رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخوان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند
-
bench graftage
چوپیوند رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] چوپیوندی که بر روی میزِ افزایش (propagation bench) و اغلب در فصل زمستان و با استفاده از دستگاههای مخصوص پیوندزنی زده میشود
-
desktop computer
رایانۀ رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رایانهای که روی سطح میز کار جای گیرد؛ این اصطلاح هم به رایانههای شخصی و هم به ایستگاه کاری اطلاق میشود
-
ساعت رومیزی
لغتنامه دهخدا
ساعت رومیزی . [ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که آن را روی میز یا طاقچه ای نهند. ساعت طاقچه ای . ساعت روبخاری .
-
bench moulding
قالبگیری رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ساختن قالبهای ماسه با ماسۀ طبیعی بر روی میز، بهکمک دست و بدون استفاده از ابزارهای هیدرولیکی (hydraulic) یا هوایی
-
نوعی فلا نل رومیزی
دیکشنری فارسی به عربی
جوخ
-
جستوجو در متن
-
napperon, slip cloth
لچکی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگتر بر روی آن میاندازند
-
ratiometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رومیزی
-
مفرش المائدة
دیکشنری عربی به فارسی
سفره , روميزي
-
desktop computer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامپیوتر رومیزی