کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساطع شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساطع شدن
مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، تابیدن
۲. پراکنده شدن، منتشر شدن
دیکشنری
radiate, emanation
-
جستوجوی دقیق
-
ساطع شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، تابیدن ۲. پراکنده شدن، منتشر شدن
-
واژههای مشابه
-
ساطع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تاباندن، پرتو افکندن ۲. پراکندن، افکندن، منتشر کردن
-
ساطع کردن
فرهنگ واژههای سره
برافشاندن، افشاندن
-
ساطع شد
دیکشنری فارسی به عربی
أبلَجَ
-
جستوجو در متن
-
glister
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلیستر، درخشیدن، ساطع شدن، برق زدن
-
glittered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، براق شدن، تلالو داشتن، برق زدن، درخشیدن، تابیدن، ساطع شدن
-
glisters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چلچله ها، درخشیدن، ساطع شدن، برق زدن
-
streaming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان، جاری شدن، ساطع کردن، بطور کامل افراشتن
-
streamed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان، جاری شدن، ساطع کردن، بطور کامل افراشتن
-
scintillated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
scintillated، جرقه زدن، برق زدن، ساطع شدن، درخشیدن
-
glistering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، درخشیدن، ساطع شدن، برق زدن
-
glistered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، درخشیدن، ساطع شدن، برق زدن
-
scintillates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب المثل، جرقه زدن، برق زدن، ساطع شدن، درخشیدن