کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساسجرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساسجرد
لغتنامه دهخدا
ساسجرد. [ ج ِ] (اِخ ) قریه ای است از قراء مرو در چهار فرسنگی آن براه ریگستان . (انساب سمعانی ). در معجم البلدان یاقوت ساسنجرد ضبط شده است .
-
جستوجو در متن
-
ساسجردی
لغتنامه دهخدا
ساسجردی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به ساسجرد از قرای مرو. رجوع به ساسجرد شود.
-
ساسنجرد
لغتنامه دهخدا
ساسنجرد. [ س َ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسنگی مرو براه ریگستان . (معجم البلدان ).سمعانی ساسجرد ضبط کرده است . رجوع به ساسجرد شود.
-
ساسجردی
لغتنامه دهخدا
ساسجردی . [ ج ِ ] (اِخ ) بسام بن بسام . از مردم ساسجرد مرو و از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی شود.
-
ساسجردی
لغتنامه دهخدا
ساسجردی . [ ج ِ ] (اِخ ) حامدبن محمودبن والان . از مردم قریه ٔ ساسجرد مرو و از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی شود.
-
ساسگرد
لغتنامه دهخدا
ساسگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) نام قریه ای است به مرو. رجوع به ساسجرد شود. || نام قریه ای به فوشنج . || نام قریه ای به قاشان .
-
ساسجردی
لغتنامه دهخدا
ساسجردی . [ ج ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن ابی مسعود ساسجردی مکنی به ابوعبداﷲ. از مردم ساسجرد مرو و از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی شود.
-
ساسجردی
لغتنامه دهخدا
ساسجردی . [ ج ِ ] (اِخ ) محمودبن والان . ازمردم قریه ٔ ساسجرد مرو و از محدثان است و به سال 292 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به انساب سمعانی شود.