کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساسات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساسات
/sāsāt/
معنی
دریچۀ کوچکی در دستگاه کاربراتور در جلو لولۀ هوا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
choke, throttle
-
جستوجوی دقیق
-
ساسات
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) دریچة کوچکی است در دستگاه کاربوراتور در جلوی لولة هوا. معمولاً ه نگام روشن کردن ماشین اگر بنزین موجود در کاربوراتور تبخیر شده باشد ساسات را می کشند و بعداً موتور را روشن می کنند.
-
ساسات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] sāsāt دریچۀ کوچکی در دستگاه کاربراتور در جلو لولۀ هوا.
-
واژههای مشابه
-
ساسات (ماشین)
دیکشنری فارسی به عربی
اختناق
-
واژههای همآوا
-
سعسعة
لغتنامه دهخدا
سعسعة. [ س َ س َ ع َ ] (ع مص ) خواندن یا راندن بز بلفظ سعسع. || لرزیدن بدن از پیری . || پیری و سپری شدن زندگانی . || به آخر رسیدن شب یا تاریکی آوردن آن و آن مقلوب عسعسه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
صعصعة
لغتنامه دهخدا
صعصعة. [ ص َ ص َ ع َ ] (اِخ ) ابن صوحان العبدی . زرکلی نویسد: وی از سادات عبدالقیس و خطیبی بلیغ و عاقل بود. او را شعری است . در نبرد صفین حاضر بود و او را با معاویه مواقفی است . شعبی گوید: از او خطبه می آموختم . مغیره به امر معاویه وی را از کوفه به ج...
-
صعصعة
لغتنامه دهخدا
صعصعة. [ ص َ ص َ ع َ ] (اِخ ) ابن معاویة پدر قبیله ای است از هوازن . (منتهی الارب ). و بعضی قائلند که کردها از تخمه ٔ کردبن مردبن صعصعةبن هوازن بوده اند. (تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 111).
-
صعصعة
لغتنامه دهخدا
صعصعة. [ ص َ ص َ ع َ ] (ع مص ) جنبانیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || متفرق و پریشان کردن . (منتهی الارب ). پراکنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || جدا نمودن . (منتهی الارب ). || تر کردن سر را به روغن . || (اِ) گیاهی است که شکم راند. (منت...
-
ثعثعة
لغتنامه دهخدا
ثعثعة. [ ث َ ث َ ع َ ] (ع اِ) از اسماء لاَّلی . (کتاب الجماهر ص 157). || آواز قی کننده . اُغ . || سخن ثاء و عین ناک .
-
ثعثعة
لغتنامه دهخدا
ثعثعة. [ ث َ ث َ ع َ ] (ع مص ) سخن ثاء و عین ناک گفتن . || پیاپی قی کردن .
-
جستوجو در متن
-
choke
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه کردن، انسداد، ساسات، دریچه، اختناق، بستن، مسدود کردن
-
chokes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوک ها، انسداد، ساسات، دریچه، اختناق، خفه کردن، بستن، مسدود کردن
-
اختناق
دیکشنری عربی به فارسی
خفقان , خفه شدن , خفگي , خفه کردن , بستن , مسدود کردن , انسداد , اختناق , دريچه , ساسات (ماشين)