کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازهگرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
constructivism 3, constructionism
سازهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] دیدگاهی نظری مربوط به ادراک فعالانۀ افراد از جهان و تفسیر اشیا و رویدادهای پیرامون باتوجهبه دانستههای قبلی
-
واژههای مشابه
-
سازه
واژگان مترادف و متضاد
۱. عامل، فاکتور ۲. ساختار ۳. واحد ساختار، عناصر ساختار ۴. واحد نحوی، مولفه (درجمله)
-
سازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) 1 - ساختار، ساختمان . 2 - عامل (ریاضی ). 3 - واحد نحوی زبان (زبان - شناسی ).
-
سازه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ طبر. ] (اِ.) جاروب ، جارور.
-
سازه
لغتنامه دهخدا
سازه . [ زَ / زِ ] (اِ) به لغت دری تبری به معنی جاروب است که خانه و فرش بدان روبند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || در تفسیر ابوالفتوح در یک مورد بمعنی لیف خرما آمده و ظاهراً مصحف «سازو» است که سه بار در همان کتاب آمده است . رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج ...
-
سازه
لغتنامه دهخدا
سازه . [ زَ/ زِ ] (اِ) در کتابهای جدید ریاضی بجای عامل معمول شده است . (فرهنگستان ).
-
سازة
لغتنامه دهخدا
سازة. [ زَ ] (اِخ ) قریه ای است در یمن از نواحی زبید. (معجم البلدان یاقوت ).
-
سازه
واژهنامه آزاد
جارو
-
گرایی
لغتنامه دهخدا
گرایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گراییدن . این کلمه تنها به کار نمی رود بلکه به صورت ترکیب های ذیل آید:- دست گرایی ؛ : هرکه فضل و قوت خویش بر ضعیفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که دیگران را اگرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند، هرآینه قوت او...
-
alveolar process
آرَکسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بخشی از استخوان فک که دربردارندۀ قوس دندانی است و آرَکها در آن قرار دارند
-
constituent 2
سازه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هریک از اجزای تشکیلدهندۀ جمله در سطوح مختلف نحوی
-
construct
سازه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فکر یا مفهوم پیچیدهای که از ترکیب افکار سادهتر شکل میگیرد
-
structure 2
سازه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] آنچه نظیر پل یا ساختمان که با تواناییِ تحمل بار طراحی و ساخته شود
-
primary structure 2
سازۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سازهای که در هنگام پرواز بیشترین تنشها بر آن وارد میشود و خرابی یا شکست آن ایمنی پرواز هواگَرد را به خطر میاندازد