کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سازمان ضدّ اطلاعات
دیکشنری فارسی به عربی
إدارهُ المخابراتِ (الاستخباراتِ)
-
جنایت سازمان یافته
دیکشنری فارسی به عربی
الجريمة المدبرة
-
مجمع عمومی سازمان ملل
دیکشنری فارسی به عربی
الجمعية العامة للأمم المتحدة
-
سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامى
دیکشنری فارسی به عربی
رابطة الثقافة و العلاقات الإسلامية
-
سازمان امنیت و اطلاعات
دیکشنری فارسی به عربی
استخبارات
-
سازمان ملل متحد
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) سازمان کشورهای یکیده. "یکیده" برگرفته از "یکیدن" به چم "یکی شدن".
-
International Seabed Authority
سازمان بستر آبهای بینالمللی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] سازمانی که در سال 1994 میلادی برای مدیریت منابع و فعالیتهای مرتبط در بستر بینالمللی دریاها در فراسوی قلمروهای ملی ایجاد شد
-
رعایت قوانین و مقررات سازمان و شئونات اداری
واژهنامه آزاد
توجه به قانون و اصول مورد احترام یک سازمان ، حرفه و موسسه که برای تسهیل روابط بین افراد وضع شده اند.
-
جستوجو در متن
-
organised
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان یافته است، سازمان یافته، متشکل
-
إدارهُ المخابراتِ (الاستخباراتِ)
دیکشنری عربی به فارسی
اداره اطلاعات , سازمان اطلاعات , استخارات , سازمان ضدّ اطلاعات
-
Food and Agriculture Organization of the United Nations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد
-
United Nations Educational Scientific and Cultural Organization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد
-
secret police
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس مخفی، سازمان پلیس مخفی، سازمان کاراگاهی
-
ارگانیزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: organisé] 'orgānize سازماندادهشده.
-
organized, organisé (fr.)
سازمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سازمان دادهشده