کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازدهنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سازدهنی
معنی
(دَ هَ) (اِمر.) ساز بادی زبانه دار کوچکی به شکل مستطیل که به وسیلة دم و بازدم نواخته می شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سازدهنی
فرهنگ فارسی معین
(دَ هَ) (اِمر.) ساز بادی زبانه دار کوچکی به شکل مستطیل که به وسیلة دم و بازدم نواخته می شود.
-
سازدهنی
دیکشنری فارسی به عربی
هارمونيکا
-
جستوجو در متن
-
هارمونيکا
دیکشنری عربی به فارسی
سازدهني , الت موسيقي شبيه سنتور
-
harmonica
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارمونیک، سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور
-
harmonicas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارمونیک ها، سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور
-
دهنی
لغتنامه دهخدا
دهنی . [ دَ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به دهن .- سازدهنی ؛ نوعی ساز خرد که با دمیدن هوا از دهن آوا برآرد و بیشتر مخصوص خردسالان است .
-
موسیقار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹موسیقال› [قدیمی] musiqār ۱. نوعی ساز؛ سازدهنی.۲. در افسانهها، مرغی که در منقارش سوراخهای بسیار است و از آن سوراخها آوازهای گوناگون برمیآید.
-
موسیقار
لغتنامه دهخدا
موسیقار. (معرب ، اِ) یک نوع سازی که از نی های بزرگ و کوچک ترتیب داده اند. (ناظم الاطباء). نام سازی است که در آن نی هائی بزرگ و کوچک به اندام مثلث با هم وصل کنند. (غیاث ) (از آنندراج ) (از برهان ). سازی است که اروپائیان آن را فلوت پان گویند و امروز به...