کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساذج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساذج
/sāzaj/
معنی
گیاهی بدون ریشه با برگهای شبیه برگ گردو که در هندوستان در آبهای راکد میروید و در طب قدیم برای تقویت معده به کار میرفته و دارای خاصیت ضد حشرات نیز هست.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساذج
لغتنامه دهخدا
ساذج . [ ذَ ] (اِ) برگی است دوائی مانند برگ گردکان و آن بر روی آب پیدا می شود. وآن هندی و رومی هر دو می باشد. و بهترین آن هندی است . یک روی آن به سبزی و روی دیگرش بزردی مایل می باشد.چون بر جامه پراکنده کنند از سوس محفوظ ماند، و سوس کرمی است که بیشتر ...
-
ساذج
لغتنامه دهخدا
ساذج . [ ذَ ] (معرب ، ص ) تعریب ساده . (المعرب جوالیقی چ مصر ص 198) (نقود العربیه ص 163) (شرح قاموس ). رجوع به ساده شود.
-
ساذج
دیکشنری عربی به فارسی
زودباور , ساده لوح , گول خور , ساده و بي تکلف , بي ريا , ساده , بي تجربه , خام
-
ساذج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: ساده] ‹سادج› (زیستشناسی) [قدیمی] sāzaj گیاهی بدون ریشه با برگهای شبیه برگ گردو که در هندوستان در آبهای راکد میروید و در طب قدیم برای تقویت معده به کار میرفته و دارای خاصیت ضد حشرات نیز هست.
-
جستوجو در متن
-
زودباور
دیکشنری فارسی به عربی
ساذج
-
ساده و بی تکلف
دیکشنری فارسی به عربی
ساذج
-
مالابترون
لغتنامه دهخدا
مالابترون . [ ب َ ] (معرب ، اِ) به یونانی ساذج است . (فهرست مخزن الادویه ). ساذج . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ساذج شود.
-
گول خور
دیکشنری فارسی به عربی
ساذج , ضعيف
-
بی ریا
دیکشنری فارسی به عربی
ساذج , صادق , مخلص
-
خام
دیکشنری فارسی به عربی
خام , ساذج , وقح
-
ساده
لغتنامه دهخدا
ساده . [ دَ ] (اِ) نام برگ درختی است داروئی و آن را از هندوستان آورند و معرب آن ساذج باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به ساذج شود.
-
طریادفلان
لغتنامه دهخدا
طریادفلان . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی ساذج است . (فهرست مخزن الادویه ). در مفردات ابن البیطار نام یونانی ساذج مالابتروم یا مالابترن است .
-
بی تجربه
دیکشنری فارسی به عربی
اخضر , خام , ساذج , غير ماهر , غير ناضج
-
ساده لوح
دیکشنری فارسی به عربی
احمق , اخطا , ساذج , غبي , قدح