کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساده لوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساده لوح
/sādelo[w]h/
معنی
۱. بیمکروحیله.
۲. زودباور.
۳. احمق. * سادهدل.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
ساده نگر، ساده اندیش
دیکشنری
bumpkin, gull, homely, innocent, naive, naïve, sheep, simple, simple-minded, simplistic, zany
-
جستوجوی دقیق
-
ساده لوح
فرهنگ واژههای سره
ساده نگر، ساده اندیش
-
ساده لوح
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - با - خلوص . 2 - ساده دل . 3 - ابله .
-
ساده لوح
لغتنامه دهخدا
ساده لوح . [ دَ / دِل َ / لُو ] (ص مرکب ) کنایه از مرد خفیف العقل . (بهارعجم ) (آنندراج ). کنایه از احمق و بی شعور. (غیاث اللغات ). ساده دل : ساده مرد. || سلیم . سلیم القلب . پاکدل . صافی ضمیر. بی مکر. بی حیله . که گربز نیست .
-
ساده لوح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز]. sādelo[w]h ۱. بیمکروحیله.۲. زودباور.۳. احمق. * سادهدل.
-
ساده لوح
دیکشنری فارسی به عربی
احمق , اخطا , ساذج , غبي , قدح
-
ساده لوح
واژهنامه آزاد
هالو
-
واژههای مشابه
-
سادة
لغتنامه دهخدا
سادة. [ دَ ] (ع اِ) مهتران . ج ِ سید و سائد، بمعنی مهتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سادات . و سادات جمع الجمع سائد باشد. (غیاث ) (آنندراج ).
-
سادَه
لهجه و گویش بختیاری
sâda ساده.
-
simple group
گروه ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی نابدیهی که تنها زیرگروههای بهنجار آن عبارتند از خود آن گروه و زیرگروه بدیهی آن
-
simple medium
محیط ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی حاوی کربن و منابع انرژی و ازت غیرآلی در یک محلول بافری
-
plaintext/ plain text 3
متن ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← متن آشکار
-
simple point, regular point
نقطۀ ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← نقطۀ معمولی2
-
simple fruit
میوۀ ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] میوۀ حاصل از مادگی منفرد یک گل
-
simple curve, plane curve
قوس ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] قوسی که دارای شعاع ثابت است