کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساختگی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساختگی کردن
معنی
( ~. کَ دَ) (مص ل .) تهیة لوازم و وسایل .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
sophisticate
-
جستوجوی دقیق
-
ساختگی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) تهیة لوازم و وسایل .
-
ساختگی کردن
لغتنامه دهخدا
ساختگی کردن . [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آماده شدن . مهیا شدن . کار سازی کردن . اسباب فراهم کردن : امیر اسماعیل سامانی ... مردان آن دیه [ ورخشه ] را بخواند و گفت من بیست هزار درم و چوب بدهم و ساختگی آن بکنم ، و بعضی عمارت بر جای است . شما این کا...
-
واژههای مشابه
-
گیس ساختگی
لغتنامه دهخدا
گیس ساختگی . [ س ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به گیس عاریه شود.
-
dummy activity
فعالیت ساختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی با دیرش صفر برای نشان دادن وجود رابطۀ منطقی در روش نمودار پیکانی
-
spurious work
اثر ساختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اثری که ازلحاظ مشابهت سبکی و دیگر ویژگیهای نوشتاری به یک پدیدآور مشهور منتسب شده، اما عدم صحت انتساب آن بعداً به اثبات رسیده است
-
artificial language
زبان ساختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که برای هدفی خاص، ازجمله برقراری ارتباط و برنامهنویسی رایانهای و رفع ابهام در توصیف نظامهای علمی و مانند آن، ساخته و پرداخته شده است متـ . زبان مصنوعی
-
بی ساختگی
لغتنامه دهخدا
بی ساختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) صداقت و راستی . ساده دلی . بی تزویری . (ناظم الاطباء). رجوع به ساختگی شود.
-
گیس ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
باروکة
-
ادم ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
دمية
-
بحران ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
الأزمة المفتعلة
-
دعوای ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
الإشتباک المفتعل
-
حادثه ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
الحادث المزعوم ، الحادث المزور ، الحادث المفتعل
-
اسناد ساختگی ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
کور الحداد