کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساختار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساختار
معنی
(اِمر.) 1 - چگونگی ساختمان چیزی . 2 - ترتیب اجزا و بخش های یک جسم .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. قالب، فرم، شکل
۲. بافتار
۳. ساختمان
۴. اسکلت
۵. بنیاد، بنا
دیکشنری
anatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
-
جستوجوی دقیق
-
ساختار
واژگان مترادف و متضاد
۱. قالب، فرم، شکل ۲. بافتار ۳. ساختمان ۴. اسکلت ۵. بنیاد، بنا
-
construction 2
ساختار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] سازمان درونی یک جمله یا واحدهای دستوری کوچکتر
-
ساختار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - چگونگی ساختمان چیزی . 2 - ترتیب اجزا و بخش های یک جسم .
-
واژههای مشابه
-
analogue/ analog
همساختار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی دو ترکیب دارویی که ساختار مشابه دارند
-
structure function
تابع ساختار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] رابطهای که تفاوت پراکندگی از هدف غیرنقطهای را با هدف نقطهای نشان میدهد و اطلاعاتی از ساختار هدف به دست میدهد
-
atomic structure
ساختار اتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آرایش اجزای اتم شامل هسته و الکترونهایی که در اطراف آن قرار گرفتهاند
-
ساختار اطلاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ساخت اطلاع
-
aggregate structure
ساختار انبوهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای متشکل از دانهها یا بلورهای کوچک جداازهم که در زیر ریزبین/ میکروسکوپ قابل تشخیص هستند
-
primary structure 1
ساختار اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] توالی ماندههای آمینواسیدی یا نوکلئوتیدی در یک بسپار
-
protein structure
ساختار پروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ساختمان نهایی و تابیده و سهبعدی اتمهای سازندۀ یک پروتئین که شکل هندسی آن را در فضایی سهبعدی توصیف میکند
-
stand structure 1
ساختار توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] توزیع افقی و عمودی اجزای یک تودۀ جنگلی، شامل ارتفاع و قطر و لایههای تاج و تنههای درختان و نیز بوتهها و گیاهان علفی اشکوب زیرین و خشکهدارها و دارماندها
-
algebraic structure
ساختار جبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ساختاری ریاضی مشتمل بر یک مجموعه و تعدادی عمل که در اصول موضوع معینی صدق میکنند
-
population structure
ساختار جمعیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ترکیب جمعیت براساس سن و جنسیت افراد آن
-
forest structure, stand structure 2
ساختار جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ترکیب کلی جنگل ازنظر ارتفاع، قطر، تاجپوشش، تراکم، بافت سنی، حجم و مراحل رویشی درختان آن