کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساحل بادپناه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ساحل خانه
لغتنامه دهخدا
ساحل خانه . [ ح ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ساحل سرای . سرائی که در کنار دریا باشد. (ناظم الاطباء).
-
ساحل سرای
لغتنامه دهخدا
ساحل سرای . [ ح ِ س َ ] (اِ مرکب ) ساحل خانه . (از ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمه شود.
-
ساحل گاه
لغتنامه دهخدا
ساحل گاه . [ ح ِ ] (اِ مرکب ) ساحل . کنار دریا. کنار رود : ازین گردابه چون باد بهشتی بساحلگاه قطب آورده کشتی . نظامی .رجوع به ساحل شود.
-
ساحل نشین
لغتنامه دهخدا
ساحل نشین . [ ح ِ ن ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کناره نشین . آنکه در کناردریا، یا رودی بزرگ خانه دارد. رجوع به ساحل شود.
-
ساحل البحر
دیکشنری عربی به فارسی
ساحل دريا , دريا کنار
-
ساحل دریا
دیکشنری فارسی به عربی
ساحل البحر , شاطيء البحر
-
بطرف ساحل
دیکشنری فارسی به عربی
علي اليابسة
-
نزدیک ساحل
دیکشنری فارسی به عربی
في
-
beach replenishment, beach nourishment
نهشتهافزایی ساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اضافه شدن رسوبات ساحلی به منطقهای که مصالح خود را از دست داده است
-
beach starvation
نهشتهکاهی ساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] گسیختگی یا قطع رسوبگذاری در ساحل و باریک شدن ساحل براثر فعالیت دریا
-
cobble beach, shingle beach
ساحل قلوهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساحلی باریک که از ریگ و قلوهسنگ و سایر شنهای ساحلی تشکیل شده است و معمولاً به هر دو طرف خشکی و دریا شیب دارد
-
ارژانتن ساحل کرز
لغتنامه دهخدا
ارژانتن ساحل کرز. [ اَ ت ُ ن ِ ح ِ ل ِ کْرُ ] (اِخ ) (بتلفظ رومی : اَرْگِنْتوماگوس ) کرسی ناحیه اَندر، در30 هزارگزی شاتُرو، در کنار کرُز، دارای 6118 تن سکنه . مرکز ماهوت سازی و منسوجات و کوزه گری و کاغذ و پشم بافی است و در آن آثاری کهن از رومیان برجا...
-
onshore wind
باد ساحلسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی از دریا به سمت خشکی
-
از جانب ساحل
دیکشنری فارسی به عربی
بعيدا عن الشاطي
-
دور از ساحل
دیکشنری فارسی به عربی
بعيدا عن الشاطي