کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساحلاسکله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
quay
ساحلاسکله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سازهای توپُر در امتداد آبراه قابلکشتیرانی که کشتیها برای تخلیه و بارگیری در آن پهلو میگیرند
-
واژههای مشابه
-
اسکله
واژگان مترادف و متضاد
بارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه
-
اسکله
فرهنگ واژههای سره
بارانداز، لنگرگاه
-
اسکله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسکلَة، معرب، مٲخوذ از ایتالیایی، جمع: اَساکِل] 'eskele مکان توقف کشتیها برای تخلیه و بارگیری؛ بارانداز.
-
اسکله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← سبکاسکله
-
اسکله
فرهنگ فارسی معین
(اِ کَ یا کِ لِ) [ معر. ] (اِ.) در اصل ایتالیایی به معنای بندر، بارانداز کشتی .
-
اسکله
لغتنامه دهخدا
اسکله .[ اِ ک ِ ل ِ ] (از ایتالیایی ، اِ) (از ایتالیائی اسکالا) بندر. لنگرگاه . مرفاء. اسقاله . سقاله . اصقالة. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود.
-
اسکله
دیکشنری فارسی به عربی
رصيف , رصيف المرفأ , رصيف الميناء
-
ساحل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāhel) (عربی) (در جغرافیا) زمینی که در کنار دریا یا دریاچه یا رودی بزرگ واقع شده است ، مرزبین آب و خشکی .
-
ساحل
واژگان مترادف و متضاد
شاطی، عراق، کرانه، کنار، کناردریا، کنارهور
-
ساحل
فرهنگ واژههای سره
کناره، کناره یا کنار، کرانه، کنار
-
ساحل
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِ.) کنار دریا یا رود، کرانه . ج سواحل .
-
ساحل
لغتنامه دهخدا
ساحل . [ ح ِ ] (اِخ ) شاعری است نهاوندی ، او راست :وعده ٔ وصلم بماه و سال مفرمامدت هجر تو سال و ماه ندارد.(از بهترین اشعار پژمان ).
-
ساحل
لغتنامه دهخدا
ساحل . [ ح ِ ] (اِخ ) قسمت ساحلی الجزایر و تونس را در افریقا نامند. (قاموس الاعلام ترکی ).