کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساتراپی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساتراپی
لغتنامه دهخدا
ساتراپی . (اِخ ) ساتراپیلا در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از 72 بخش حکومت سلوکیان است . در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی بچند قسمت میشد وهر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساتراپ میگفتن...
-
جستوجو در متن
-
satrapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساتراپی، قلمرو ساتراپ
-
اووج
لغتنامه دهخدا
اووج . [ ] (اِخ ) اووجه ، خووج . مطابق کتیبه های داریوش آنرا خووج نیز می نامیدند و آن عبارت است از ساتراپی سوزیانا در شمال خلیج فارس است که شاهی خوزستان و لرستان بوده و یک ساتراپی را تشکیل میداده است . (یادداشت مؤلف ).
-
سانگاریوس
لغتنامه دهخدا
سانگاریوس . (اِخ ) نام رودی است که از گردیوم گذشته و ساتراپی فریژی را مشروب میکرده است . (ایران باستان ج 2 ص 1284).
-
گنید
لغتنامه دهخدا
گنید. [ گْنی / گ ِ ] (اِخ ) کنید . یکی از شهرهای معروف ساتراپی کاریا که مستعمره ٔ اسپارت یا لاسه دمون بوده و معبد ونوس شهر بوده است . رجوع به کاری و کاریا و کاریه و قنیدس شود.
-
شران
لغتنامه دهخدا
شران . [ ش ِرْ را ] (اِخ ) شهر مهم ساتراپی مزپتامی (بین النهرین امروزی ) و امروز معروف به حران است که بواسطه ٔ عبور حضرت ابراهیم و شکست کراسوس معروف شده .
-
باکتروس
لغتنامه دهخدا
باکتروس . [ ] (اِخ ) از شعبات جیحون بشمار میرفته و ساتراپی باختریان را مشروب می ساخته است . (از ایران باستان پیرنیا). بلخی دریا. (یادداشت مؤلف ). بلخ آب .
-
آمیتیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmitidā) (در اعلام) همسر کوروش کبیر و نام دختر ایشتوویگو (آستیاگ) از پادشاهان ماد ، که فرزندان او از شوهر اولش (سپیتامه) به نامهای ' سپیتاک' و ' مهاجران' از طرف کوروش به مقام ساتراپی [استاندار] منصوب گشتند .
-
کاپادس کبیر
لغتنامه دهخدا
کاپادس کبیر. [ دُ س ِ ک َ ] (اِخ ) یک قسمت از تقسیمات دوگانه ٔ ساتراپی (خشثرپاون ) کاپادس یا قبادوقیا و مصب رود هالیس که از شطوط مهم آن ناحیه است در آنجا واقع میباشد. یونانیها اهالی آنجا را شامیان سفید مینامیدند. رجوع به کاپادس شود.
-
تروس
لغتنامه دهخدا
تروس . [ ت ُ ] (اِخ ) رشته کوهی است در ترکیه که بدریای روم مشرف است . این رشته کوهها که قسمت جنوبی ساتراپی کاپادس را تشکیل می داده (آسیای صغیر)، ایالت سوریه از شمال باین کوهها محدود بوده است .
-
داسی لیوم
لغتنامه دهخدا
داسی لیوم . (اِخ ) نام شهری به آسیای صغیر، مرکز ساتراپی میزی که امروز دیاس کیلو نام دارد. میزی از شمال به پرپنتید واز مغرب ببحر اژه و از جنوب به لیدی و از مشرق به بیتینی محدود بوده است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 8).
-
هالیکارناس
لغتنامه دهخدا
هالیکارناس . (اِخ ) از شهرهای عمده و مرکز ساتراپی «کاری » یا «کاریه » (آسیای صغیر) و مسقطالرأس هرودت مورخ یونانی است . این شهر جزو مستملکات ایران و مستعمرات یونانیها در آسیای صغیر بود. برای اطلاع بیشتر رجوع به فهرست ایران باستان تألیف حسن پیرنیا شو...
-
مولون
لغتنامه دهخدا
مولون . [ م ُ لُن ْ ] (اِخ ) نام سردار آنتیوکوس (برادر سلوکوس ) که از طرف وی ساتراپ ماد شد، اما مولون یاغی شد و ولایت بابل را که همجوار ساتراپی او بود تسخیر کرد و سرداران آنتیوکوس مکرر از مولون شکست خوردند. و سرانجام پادشاه شخصاً به جنگ او شتافت و مو...
-
ایبری
لغتنامه دهخدا
ایبری . [ ب ِ ] (اِخ ) عبارت ازگرجستان امروزه بوده و قسمتی از سرحد شمالی ساتراپی ارمنستان را تشکیل میداده . کشوری قدیم در آسیای پیشین در جنوب قفقاز. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 98، 293، 875 و ج 2 صص 1456 - 1457 و ج 3 ص 1971 و صص 2...