کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساب 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
LASH
ساب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← سبکسازبَر
-
جستوجو در متن
-
سو،سو زدن/sow/
لهجه و گویش تهرانی
ساب زدن ،تیز کردن
-
delugger
آجبَردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وسیلهای برای برداشتن آجهای رویه، پیش از سابزنی
-
لانجین
لهجه و گویش تهرانی
ظرف سفالین، تشت، لاوک،تغار ،کشک ساب
-
flat lacquer
لاک مات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ، مهندسی شیمی] لاکی که پس از خشک شدن ظاهری سابخورده پیدا میکند
-
precured tread cushion gum
آمیزۀ چسبان رویۀ پیشپخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی و چسبناک برای چسباندن رویۀ پیشپخته به سطح سابخوردۀ مَنجید
-
retreaded tyre
تایر روکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری که عمر آن با پخت رویۀ جدید بر روی مَنجید سابخوردۀ آن، افزایش یافته است
-
open system
سامانۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سامانهای که با محیط پیرامون خود تعامل دارد و از آن تأثیر میپذیرد اختـ . ساب OS
-
bead-to-bead retreading
روکشکاری طوقهتاطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] سابزنی کامل رویه و دیواره و قرار دادن رویه و دیوارۀ جدید
-
top retreading, top treading, top capping
روکشکاری ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی روکشکاری که در آن تنها بخشی از رویه که با جاده در تماس است ساب زده میشود و رویۀ جدید بر آن کشیده میشود
-
mould cure retreading, hot cap, mould cure, hot retreading, remoulding
روکشکاری گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] روشی که در آن رویۀ خام را بر مَنجید سابخورده میکشند و سپس در قالب گرم میپزند
-
تاکسافهر
لغتنامه دهخدا
تاکسافهر. [ ] (اِ) سنگ ساب . سنگی که برای تیز کردن بکار آید. حجرالمسن . (از دزی ج 1 ص 139).
-
take-off safety speed, V2
سرعت امن برخاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعتی که در آن با وجود از کار افتادن یک موتور، امکان اوجگیری همچنان وجود دارد اختـ . ساب 2
-
lighter aboard ship, LASH ship
سبکسازبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کشتی مجهز به جرثقیل دروازهای که در آن سبکسازهای بارگیریشده را با بلند کردن یا شناورسازی بارگیری و جابهجا میکنند اختـ . ساب LASH