کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سابق و لاحق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سابق و لاحق
فرهنگ گنجواژه
گذشته و کنونی، قبلی و فعلی.
-
واژههای مشابه
-
سَابِقُ
فرهنگ واژگان قرآن
سبقت گيرنده
-
سابق الذکر
فرهنگ واژههای سره
پی شگفته
-
سابق الذکر
فرهنگ فارسی معین
(بِ قُ لْ ذِ) [ ع . ] (ص مر.)پیش - گفته ، مذکور.
-
سابق الانعام
لغتنامه دهخدا
سابق الانعام . [ ب ِ قُل ْ اِ ] (ع ص مرکب ) منعم قدیم . ولینعمت دیرین . آنکه از پیش انعام می کرده است : چه جرم دید خداوند سابق الانعام که بنده در نظر خویش خوار میدارد.سعدی (گلستان ).
-
سابق البیان
لغتنامه دهخدا
سابق البیان . [ ب ِ قُل ْ ب َ ] (ع ص مرکب ) در پیش گفته شده . سابق الذکر. مذکور. مزبور.
-
سابق الدین
لغتنامه دهخدا
سابق الدین . [ ب ِ قُدْ دی ] (اِخ ) (... زواره ای ) از رجال دولت سلجوقیان کرمان بود که بسال 568 در بردسیر بر دست ترکان بقتل رسید. رجوع به بدایع الازمان ص 86 شود.
-
سابق الدین
لغتنامه دهخدا
سابق الدین . [ ب ِ قُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) وزیر الوند میرزا از امرای آق قویونلو در آذربایجان بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 445 شود.
-
سابق الذکر
لغتنامه دهخدا
سابق الذکر. [ ب ِ قُذْ ذِ ] (ع ص مرکب ) پیش گفته . در بالا گفته شده . مذکور. مزبور.نامبرده . مسطور. مشارالیه . سالف الذکر. مارالذکر.
-
تاريخ سابق
دیکشنری عربی به فارسی
پيش از تاريخ حقيقي تاريخ گذاشتن , پيش بودن (از) , منتظربودن , پيش بيني کردن , جلوانداختن , سبقت
-
سابق الانعام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sābeqol'en'ām منعم قدیم؛ ولینعمت دیرین.
-
سابق الحاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: سابقالحاجّ] [قدیمی] sābeqolhāj پیشرو حجاج؛ پیشرو کاروان حجاج.
-
سابق الذکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sābeqozzekr درپیشذکرشده؛ پیشگفتهشده.
-
سابق الذکر
دیکشنری فارسی به عربی
فوق