کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساباطی
لغتنامه دهخدا
ساباطی . [ طی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به ساباط مدائن ، ساباط کسری . (سمعانی ) (یاقوت ). || نسبت است به ساباط اسروشنه . (سمعانی ) (یاقوت ).
-
سوابی-ط
لغتنامه دهخدا
سوابی-ط. [ س َ ] (ع اِ) ج ِ ساباط. رجوع به ساباط شود.
-
سایه سر
لهجه و گویش تهرانی
حامی /ساباط
-
کوتار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kutār کوچۀ تنگ و سرپوشیده؛ ساباط؛ دالان.
-
سرسایه
لهجه و گویش تهرانی
اتاقک ،آلاچیق،سرپناه ،ساباط،سایبان
-
شمسية
دیکشنری عربی به فارسی
سايه , چتر افتابي , سايبان , ساباط , افتاب گردان
-
سبات،سابات
لهجه و گویش تهرانی
سایه بان،نیم طاق، لب بام،ساباط
-
sunshade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه بان، سایبان، ساباط، افتاب گردان، چتر افتابی
-
مظلة
دیکشنری عربی به فارسی
سايبان کرباسي , ساباط , پناه , پناهگاه , حفاظ , چتر , سايبان , چتر استعمال کردن
-
awnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، حفاظ، سایه بان، پناه گاه، پناه، ساباط، سایبان کرباسی
-
awning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، حفاظ، سایه بان، پناه گاه، پناه، ساباط، سایبان کرباسی
-
بلاس آباد
لغتنامه دهخدا
بلاس آباد. [ ب َ ] (اِخ ) نام شهری به مداین و معرب آن ساباط است . (از اصمعی ). این شهر در یک فرسخی زیر شهر بهرسیر [ به اردشیر ] از شهرهای مداین واقع بوده است . (از جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ص 36). و رجوع به ساباط در همین لغت نامه شود.
-
tent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چادر، خیمه، چتر، سایبان، توجه، ساباط، نوعی شراب شیرین اسپانیولی، طاق، توجه کردن، خیمه زدن
-
tents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چادر، خیمه، چتر، سایبان، توجه، ساباط، نوعی شراب شیرین اسپانیولی، طاق، توجه کردن، خیمه زدن
-
کوتار
لغتنامه دهخدا
کوتار. (اِ) کوچه ای را گویند که بالای آن را پوشیده باشند. (برهان ). کوچه ٔ سرپوشیده را گویند و اصل در آن کوی تار بوده یعنی کوچه ٔ تاریک . (آنندراج ). ساباط و کوچه بازاری که روی آن را پوشانده باشند. (ناظم الاطباء).