کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ز بر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ز بر کردن
لغتنامه دهخدا
ز بر کردن . [ زِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ز بر با لفظ کردن به معنی ازبر باشد که حفظ کردن و بیاد گرفتن و بخاطر نگه داشتن است . (آنندراج ). یاد و حفظ. (بهار عجم ). رجوع به زبر و زبیر شود.
-
واژههای مشابه
-
ز برم
لغتنامه دهخدا
ز برم . [ زِ ب َ ] (حرف اضافه + اسم ) مرکب از لفظ «ز»: از و «برم » بمعنی حفظ، از حفظ. (فرهنگ نظام ). بمعنی ازبر است که حفظ و بیاد داشتن و بخاطر نگاه داشتن باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). ازبر و از حفظ و بیادداشته و بخاطر نگاهداشته . (ناظم الاطباء). یا...
-
ز بس
لغتنامه دهخدا
ز بس . [ زِ ب َ ] (حرف اضافه + اسم ) (از:«ز» مخفف از + اسم ) از کثرت . از انبوه : ز بس ناله ٔ نای و بانگ سرودهمی داد دل جام می را درود. فردوسی .بیاراست بزمی چو خرم بهارز بس شادمانی گو نامدار. فردوسی .ز بس ناله ٔ بوق وهندی درای همه مرد را دل برآمد ز ج...
-
ز بن
لغتنامه دهخدا
ز بن . [ زِ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ) (از: حرف اضافه ٔ ز + اسم ) مخفف از بن . اساساً. اصلاً : شنیدم ز دانش پژوهان درست که تیر و کمان او [ دخترگورنک ] نهاد از نخست .هم از نامه ٔ بیش دانان سخن شنیدم که جم ساخت هردو ز بن . اسدی .رجوع به از بن و ز بن دندا...
-
ز ما
لغتنامه دهخدا
ز ما. [ زَ / زَ ] (حرف اضافه + ضمیر) مخفف از ما. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به «از» و «ما» شود.
-
پاله ز
لغتنامه دهخدا
پاله ز. [ ل ِ زُ ] (اِخ ) کرسی سِن و اُوآز از ناحیه ٔ ورسای واقع در ساحل رود ایوت دارای 5960 تن سکنه که راه آهن اُرلئان از آن گذرد. و این شهر مسقطالرأس بارا است .
-
ز جسم
دیکشنری فارسی به عربی
صلب
-
بَشقیدَن (ز)
لهجه و گویش بختیاری
bašqidan بخشیدن.
-
بفا (ز)
لهجه و گویش بختیاری
bafâ وفا.
-
بِگِر (ز)
لهجه و گویش بختیاری
beger بگیر.
-
ایسا (ز)
لهجه و گویش بختیاری
isâ شما.
-
ایسِه (ز)
لهجه و گویش بختیاری
ise حالا، اکنون. heyise>:همین حالا>.
-
اِینَه (ز)
لهجه و گویش بختیاری
eyna آیینه. (م)
-
دُوارتَه (ز)
لهجه و گویش بختیاری
dovârta دوباره، مجددا dovârta raft>:دوبارهرفت> .