کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زی مایه بَری با آب داغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زي
دیکشنری عربی به فارسی
تحويل , تسليم , رد وبدل (مثل ضربات متبادله) , رهايي , نجات , لباس و خوراکي که به نوکرداده ميشود , لباس مستخدم , جيره , عليق اسب , جامه , مستخدم , تجهيز , ساز وبرگ , همسفر , گروه , بنه سفر , توشه , لوازم فني , سازو برگ اماده کردن , تجهيز کردن , مال او...
-
زى
لهجه و گویش بختیاری
zi زود.
-
زی زی
لغتنامه دهخدا
زی زی . (ع اِ) (از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود.
-
benthos
کفزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] موجودی آبزی که در داخل یا بر بستر اقیانوسها زندگی میکند
-
زی پنبه
لغتنامه دهخدا
زی پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ صوت ) اسم صوت است و آنرا ظاهراً برای نشان دادن صدایی که از زه کمان حلاجی در موقع پنبه زدن برمی خیزد بر زبان آوردند. این لفظ در تصنیفی قدیمی آمده است : «مرد غریبم و زی پنبه ! ...». (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). رجوع ب...
-
فارغ زی
لغتنامه دهخدا
فارغ زی . [ رِ ](نف مرکب ) آنکه فارغ و آسوده زیست کند : طمع دار سود و بترس از زیان که بی بهره باشند فارغ زیان .بوستان .
-
forest dweller 1
جنگلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] همۀ اندامگانها ازجمله انسان که در جنگل زندگی میکند
-
MBR
زیواش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← فرایند زیواکنشگاهی غشایی
-
زیسازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← زیستسازگار
-
زیسازگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم دارویی، مهندسی بسپار] ← زیستسازگاری
-
biocenology
زیسازندشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مطالعۀ اجتماعات اندامگانهای زنده یا زیسازندها
-
bioceramic, bioceramic materials
زیسرامیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] دستهای از مواد سرامیکی که بهصورت مهندسیشده برای ترمیم یا جایگزینی اندامهای آسیبدیده یا ازدسترفتۀ انسان ساخته میشوند
-
biospecies
زیگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] گونهای که براساس ویژگیهای زیستشناختی معین میشود
-
biofilm
زیلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] لایۀ حاصل از رشد میکربها بر روی سطوح مختلف
-
enzyme
زیمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] گروهی از پروتئینهای کاتالیزی (catalytic proteins) که یاختههای زنده آنها را تولید میکنند و حد واسط فرایندهای شیمیایی حیات هستند متـ . آنزیم