کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیگزاگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیگزاگ
/zigzāg/
معنی
نوعی دوخت دندانهدار بهصورت هفت و هشتهای به هم پیوسته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
zigzag
-
جستوجوی دقیق
-
زیگزاگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: zigzag] zigzāg نوعی دوخت دندانهدار بهصورت هفت و هشتهای به هم پیوسته.
-
واژههای مشابه
-
کوک زیگزاگ
دیکشنری فارسی به عربی
خيط من الخلف
-
جستوجو در متن
-
هفت و هشت
فرهنگ گنجواژه
از نقوش گره سازی، زیگزاگ.
-
خيط من الخلف
دیکشنری عربی به فارسی
کوک زيگزاگ , کوک چپ و راست
-
zigzags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگزاگ ها، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن
-
backstitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
backstitch، کوک چپ و راست، کوک زیگزاگ
-
zigzag nanotube
نانولولۀ زیگزاگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] نانولولهای که اتمهای کربن در راستای عرض آن بهصورت یکدرمیان بالا و پایین و به شکل زیگزاگ قرار گرفتهاند
-
Lacerta, Lac, Lizard
چلپاسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمنوری در آسمان شمالی (northern sky) با آرایش زیگزاگ، بین دو صورت قیفاووس و فرس که به شکل سوسمار تصور میشود
-
گراگام
واژهنامه آزاد
(گِراگام)(بااعراب کسره گ):پیماییش حساب شده، پیمودن هندسی، پیمودن مسیر به صورت زیگزاگ و زاویه دار، پیمودن دارای گِرا و نشانه مختصاتی)