کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیگ
/zig/
معنی
= زیج
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
horoscope, table, chart
-
جستوجوی دقیق
-
زیگ
لغتنامه دهخدا
زیگ . (اِ) تارهایی باشد که استادان نقش بند نقش جامه هایی که بافند بدان بندند. (برهان ) (از جهانگیری ). در فرهنگ گوید ریسمانی که نقش بندان نقش جامه ها بدان بندند و چنانکه آن ریسمان دستوری است جامه بافان راو همچنان آن علم دستوری است برای استخراج تقویم ...
-
زیگ
لغتنامه دهخدا
زیگ . (اِخ ) نام طایفه ای است از کردان که در کوه کیلویه توطن دارند. (برهان ) (از جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
زیگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (نجوم) [قدیمی] zig = زیج
-
واژههای مشابه
-
دست زیگ
لغتنامه دهخدا
دست زیگ . [ دَ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح معماری ) گونیا. (ناظم الاطباء).
-
گنجعلی خان زیگ
لغتنامه دهخدا
گنجعلی خان زیگ . [ گ َ ع َ ن ِ ] (اِخ ) ملقب به بابا پدر علی مرادخان که در زمان شاه عباس حاکم کرمان بود. در سال 1031 از حکمرانی کرمان معزول و به حکومت قندهار منصوب شد. در سال 1033 در تابستان بالای بام خفته بود، نزدیک صبح خواب آلوده برخاست و از بام به...
-
جستوجو در متن
-
جدول
فرهنگ واژههای سره
زیگ
-
zig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگ
-
crinkle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، زیگ زاگ
-
crinkles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زخم ها، زیگ زاگ
-
زیج
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) معرب زیگ ، جدولی برای تعیین احوال و حرکات ستارگان .
-
zigzag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگ زاگ، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن، جناغی، شکسته
-
zig-zag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگ زاگ، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن، جناغی، شکسته
-
بابا
لغتنامه دهخدا
بابا. (اِخ ) لقب گنجعلی خان زیگ . تصویر او در عمارت چهل ستون اصفهان منقوش است . رجوع به گنجعلی خان و تاریخ کرد ص 208 و عالم آرای عباسی چ 1 طهران ص 733 شود.