کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیچ بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیچ بستن
لغتنامه دهخدا
زیچ بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از کارعمده کردن . مرادف رسد بستن . (آنندراج ) : زیچ در عشق چو من کس نتواند بستن من ز تبریزم اگر خواجه نصیر از طوس است . محسن تأثیر (از آنندراج ).رجوع به زیج شود.
-
واژههای مشابه
-
چاه زیچ
لغتنامه دهخدا
چاه زیچ . [ هَِ ] (اِ مرکب ) زمین [ در زمین ] همواری که در نشیب و فراز نباشد بعمق شصت گز بلند [ کنند ] و آن را مشبک سازند و در آن نشینند تا کیفیت افلاک و نجوم دریابند. چاه ستاره جو، مرادف این است . (آنندراج ). جای زیج نشستن ستاره شناس : از شرم ارتفاع...
-
زُقُّ زیچ
لهجه و گویش بختیاری
zoqq-o-zič ذوق کردن، خوشحالى کردن.