کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زینت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زینت گر
لغتنامه دهخدا
زینت گر. [ ن َ گ َ ] (ص مرکب ) زینت دهنده . که زینت دهد. که آراید : تا فرش عدل او شده زینت گر زمین برچیده است ظلم بساط ستمگری . طالب آملی (از آنندراج ).رجوع به زینت و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
بی زینت
لغتنامه دهخدا
بی زینت . [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + زینت ) بی زیور. بی آرایش . عاطل : تن همان گوهر بی زینت خاکیست به اصل گر گلیمی بد، یا دیبه رومی است قباش . ناصرخسرو.- بی زیب و زینت ؛ زشت و بی ظرافت وبی لطافت . (ناظم الاطباء).
-
زینت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
زين , هالة
-
زینت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
زين , طابق
-
زینت بخشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
نعمة
-
زینت کاری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ازدهار
-
زیب و زینت
فرهنگ گنجواژه
آرایش.
-
زینت و آرایش
فرهنگ گنجواژه
تزئین.
-
زینت و بَزَک
فرهنگ گنجواژه
آرایش.
-
زینت و کلثوم
فرهنگ گنجواژه
زنان عامی.
-
با مدال بزرگ زینت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نوط
-
با هلا ل یا زینت گل اراستن
دیکشنری فارسی به عربی
اکليل
-
واژههای همآوا
-
زینة
لغتنامه دهخدا
زینة. [ ن َ ] (ع اِ) آرایش و آنچه بدان آرایند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آرایش . (ترجمان القرآن ) (دهار).- امراض الزینة؛ نزد پزشکان بیماریهای پوست و ناخن و موی مانند کلف و نمش و مانند اینها است . (از اقرب الموارد)...
-
جستوجو در متن
-
افرندیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹افرندن› [قدیمی] 'afrandidan آراستن؛ زینت کردن؛ زینت دادن.