کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زینب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زینب
/zeynab/
معنی
۱. (زیستشناسی) درختی خوشمنظر و خوشبو.
۲. (صفت) [قدیمی] جبان؛ ترسو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زینب
فرهنگ نامها
(تلفظ: zeynab) (عربی) پاکیزگی ؛ نام درختی خوشبو و خوش منظر ؛ (در اعلام) نام دختر علی ابن ابیطالب (ع) و خواهر امام حسین (ع) و نام دختر رسول اکرم (ص) .
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) الاسدیة. رجوع به اعلام زرکلی و زینب بنت جحش در همین لغت نامه شود.
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) الرفاعیة، بنت احمد الامام الرفاعی . زنی صالح و فاضل بود و مانند پدرش طریق تصوف را اختیار کرد و قرآن را از بر کرد و به سال 630 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) المخزومیة، بنت عبداﷲ (ابی سلمة)بن عبدالاسد المخزومیة. او دست پرورده ٔ حضرت رسول و دختر ام المؤمنین ام سلمة بود و هفت حدیث روایت کرد و در مدینه به سال 73 هَ .ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ). رجوع به الاصابه شود.
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت ابی سلمة عبداﷲ... رجوع به الاصابه و زینب المخزومیة در همین لغت نامه شود.
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت الامام علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب ، سبط رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم . ابن اثیر گوید: او در حیات حضرت رسول اکرم متولد شد و با پسرعمش ، عبداﷲبن جعفربن ابی طالب ازدواج کرد. حضرت زینب با برادرش حضرت حسین در وقعه ٔ کربلا...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت جحش . نام دختر جحش که در نکاح آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله و سلم بود. (غیاث ). نام زوجه ٔ حضرت رسول اﷲ (ص ) که اول در حباله ٔ نکاح زید بوده . (آنندراج ). نام حرم بندگی حضرت رسالت (ص ) که اول در حباله ٔ زید بود. (شرفنامه ٔ من...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت حارث یهودی خواهر مرحب . (امتاع ج 1 ص 321). نام زنی یهودی که مسموم کرد آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله را. (ناظم الاطباء). برظاهر آن پیغمبر را علیه الصلوة و السلام زینب بنت حارث یهودی در بزغاله زهر کرد. بزغاله با پیغمبر در سخن آ...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت خزیمةبن الحارث از بنی صعصعه از قوم بنی عبدمناف . پیشتر زن طفیل بن طفیل بن حارث مطلبی بود. در رمضان سنه ٔ اربع هجری او را بخواست . چون کمابیش دو ماه با رسول علیه الصلوة و السلام بود درگذشت . پیغمبر علیه السلام او را ام الم...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت رسول اﷲ (ص ) از خدیجه ٔ بنت خویلد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام دختر آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث ). نام دختر حضرت از ام سلمه . (ناظم الاطباء). بنابه بعضی روایات زینب در سال سی ام از واقعه ٔ فیل متولد شد و چو...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت سلیمان بن علی بن عبداﷲبن العباس بن عبدالمطلب . امیرزاده ٔ عباسی و از فصیحان و صاحبان رأی بود. پدرش امارت بصره را داشت و زینب با ابراهیم الامام ازدواج کرد و بعضی احفاد او به زینبیین معروفند. عمری دراز کرد و در بغداد اقامت...
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت عبداﷲبن عبدالاسد المخزومیة. رجوع به اعلام زرکلی و زینب المخزومیة در همین لغت نامه شود.
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت عمربن الخطاب . او از سریة عمر بوجود آمد و برادرش عبدالرحمن اصغر بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 493).
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت عمیس . مادرش هند بود. زینب به حباله ٔ نکاح سیدالشهداء حمزه رضی اﷲ عنه درآمد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 428).
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت مظعون بن حبیب بن وهب بن حذاقه . از زنان عمربن الخطاب و مادر حفصه و عبداﷲ. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 425 و 493 شود.