کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیستزمینشیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
biogeochemistry
زیستزمینشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شاخهای از زمینشیمی که به بررسی اثرات فرایندهای زیستی بر توزیع و تثبیت عناصر شیمیایی در زیستکره میپردازد
-
واژههای مشابه
-
biochemistry
زیستشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] علم مطالعۀ ترکیبهای شیمیایی در اندامگانهای زنده
-
زیست شیمی
دیکشنری فارسی به عربی
کيمياء حيوية
-
geochemistry
زمینشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ توزیع و مقدار عناصر شیمیایی در کانیها و کانسنگها و سنگها و خاکها و آب و جوّ و مطالعۀ گردش عناصر در طبیعت بر مبنای خواص اتمها و یونهای آنها؛ همچنین مطالعۀ توزیع و فراوانی ایزوتوپها، شامل فراوانی هستهای و پایداری در کیهان؛...
-
شیمی
فرهنگ واژههای سره
کیمیا
-
شیمی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) علمی است که موضوع آن خواص ماده ، ترکیب ، تجزیه و تأثیر آنهاست .
-
شیمی
لغتنامه دهخدا
شیمی . (فرانسوی ، اِ) (مأخوذ از کلمه ٔ «کیمیا») علمی است که در آن از خواص اجسام طبیعی و تغییرات عمیق گوهرها و عناصر بحث می شود. بنابراین علم شیمی وابسته به ساختمان نهایی ماده است و در آن می کوشند تا ماده را به کوچکترین اجزای وی تقسیم کنند و آنرا مور...
-
شیمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chimie] šimi علمی که در خواص مواد، تجزیهوترکیب، و اثر آنها در یکدیگر بحث میکند.〈 شیمی آلی: (شیمی) قسمتی از شیمی که دربارۀ کربن یعنی درمورد مواد اولیۀ حیوانی و گیاهی بحث میکند؛ شیمی کربن.
-
biochemical engineering
مهندسی زیستشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] کاربرد اصول مهندسی شیمی برای درک و طراحی و توسعه و عملیاتی کردن فرایندهای شیمیایی، براساس پدیدههای زیستی و زیستشیمی
-
food biochemistry
زیستشیمی مواد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مطالعۀ واکنشهای زیستشیمیایی و سوختوساز مواد غذایی در بدن
-
ویژه گر زیست شیمی
دیکشنری فارسی به عربی
متخصص في الکيمياء الحيوية
-
hydrogeochemistry
آبزمینشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مطالعۀ ترکیب شیمیایی آبهای طبیعی
-
مربوط به شیمی حیاتی یا زیست شیمی
دیکشنری فارسی به عربی
کيمياوي حيوي
-
زیست
واژگان مترادف و متضاد
تعیش، حیات، زندگانی، زندگی، زیستن ≠ ممات