کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیستزبانشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
geobiology
زمینزیستشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] علم مطالعۀ زیستکره بهویژه در مقیاس زمانِ زمینشناختی
-
environmental geology
زمینشناسی زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کاربرد زمینشناسی در مسائل محیط زیست
-
bioclimatology
زیستاقلیمشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شاخهای از اقلیمشناسی که به مطالعۀ رابطۀ اقلیم و زندگی میپردازد
-
human bioclimatology
زیستاقلیمشناسی انسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شاخهای از زیستاقلیمشناسی که به مطالعۀ اثرات اقلیم بر سلامتی و فعالیت انسان میپردازد
-
biostratigraphy
زیستچینهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شاخهای از چینهشناسی که به توزیع فسیلها در پیشینۀ چینهشناختی و سازماندهی چینهها بهصورت واحدهایی براساس فسیلهای موجود در آنها میپردازد
-
زیستشناسی اعصاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پیزیستشناسی
-
population biology
زیستشناسی جمعیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بررسی جمعیت از دیدگاه علم زیستشناسی
-
system biology
زیستشناسی سامانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← زیستشناسی سامانهها
-
systems biology
زیستشناسی سامانهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] گرایشی در علوم زیستی که در آن به بررسی سازمان و برهمکنشهای پویای اجزا و عناصر منفرد سامانههای زیستی میپردازند متـ . زیستشناسی سامانهای system biology
-
biomineralogy
زیستکانیشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بررسی و مطالعۀ سامانمند زیستکانیها
-
bioarchaeology
باستانزیستشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] زیرشاخهای از علم زیستشناسی که مفاهیم زیستشناسی انسانی را با باستانشناسی انسانشناختی پیوند میدهد
-
neurobiology
پیزیستشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخشی از زیستشناسی که کار آن مطالعۀ ساختار و کار شبکۀ عصبی موجودات زنده است متـ . زیستشناسی اعصاب
-
biocultural anthropology
انسانشناسی زیستفرهنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] زیرشاخهای از انسانشناسی که با ادغام انسانشناسی جسمانی و باستانشناسی به پژوهش دربارۀ سامانههای زیستشناختی پیشازتاریخ میپردازد
-
زبان
واژگان مترادف و متضاد
۱. لسان ۲. کلام، لهجه ۳. اصطلاح
-
language
زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دانش مشترک بین اعضای یک جامعۀ بشری که ارتباط کلامی میان آنها را ممکن میسازد و موضوع بررسی علم زبانشناسی است