کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیستبَسپار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
addition polymer
بَسپار افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که با افزایش مولکولهای تکپار سیرنشده به یکدیگر بدون تشکیل فراوردۀ جانبی به وجود آید
-
condensation polymer
بسپار تراکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] بسپاری که از بسپارش تراکمی ایجاد میشود
-
syndiotactic polymer
بسپار دوسوآرایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که گروههای جانبی تکرارشوندۀ آن بهصورت متناوب در طرفین زنجیر، یعنی بالا و پایین صفحۀ زنجیر، قرار دارند
-
living polymer
بسپار زیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که مواضع فعال بسپارش آن با وجود مصرف شدن همۀ تکپارها باقی میمانند
-
polymerize 1
بسپار شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] به هم پیوستن دو یا چند تکپار برای تولید یک بَسپار
-
polymerize 2
بَسپار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] به هم پیوسته کردن دو یا چند تکپار برای تولید یک بسپار
-
thermosetting polymer
بسپار گرماسخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری با وزن مولکولی کم یا زیاد که میتوان با پخت یا شبکهای کردن آن، پلاستیک شبکهای یا لاستیک ولکانیده به دست آورد
-
ionic polymer, polyion
بسپار یونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که در طول زنجیر خود بارهای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی دارد که با بارهای یونهای مخالف خنثی میشوند
-
pyropolymer
تَفبسپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که از تَفکافت یک بسپار پیشماده (precursor) حاصل میشود
-
prepolymer
پیشبسپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مولکولی پیشساخته با ساختار و جرم مولکولی مشخص و آماده برای بسپار شدن
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
زیست کردن
لغتنامه دهخدا
زیست کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زنده بودن . زیستن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیستن شود.
-
زیست شناسی
لغتنامه دهخدا
زیست شناسی .[ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت حیات . (فرهنگ فارسی معین ). معرفةالحیات . علم الحیوة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دانشی که درباره ٔ موجودات زنده بحث کند. علم الحیاة. (فرهنگ فارسی معین ).- زیست شناسی جانوری ؛ بخشی از زیست شناسی که موضوع آن زندگ...
-
زیست گاه
لغتنامه دهخدا
زیست گاه . (اِ مرکب ) جای زیست . منشاء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیست شود.
-
فراخ زیست
لغتنامه دهخدا
فراخ زیست . [ ف َ ] (ص مرکب ) آن که در نعمت و راحت بود: رجل راخ ؛ مرد فراخ زیست . (منتهی الارب ).