کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیر ذربین بزرگ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیر ذربین بزرگ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کبر
-
واژههای مشابه
-
زیر هشتی،زیر هشت
لهجه و گویش تهرانی
دالان ورودی
-
زیر آمدن
لغتنامه دهخدا
زیر آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) فرودآمدن . پایین آمدن . (ناظم الاطباء) : چو دیدش درآمدز گلرنگ زیرهم از پشت شبرنگ شاه دلیر. فردوسی .قضا را همائی بیامد و بانگ میداشت و برابر تخت پاره ای دورتر به زیر آمد و به زمین نشست . (نوروزنامه ). بحکم فرمان آنجا ش...
-
زیر قلیانی
لغتنامه دهخدا
زیر قلیانی .[ رِ ق َ ] (اِ مرکب ) طعام بامداد. ناشتا. صبحانه .
-
صدای زیر
لغتنامه دهخدا
صدای زیر. [ ص َ / ص ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زیر شود.
-
subclone/ sub-clone
زیرهمسانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] قطعۀ کوچکی از دِنا که با استفاده از زیمایههای ویژهبُر از یک قطعۀ همسانهسازیشدۀ بزرگتر جدا میشود و خود در یک ناقل همسانهسازی میشود
-
back 4
صفحۀ زیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قسمت زیرین یا پشتی جعبۀ صوتی سازهای زهی
-
زیر آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) مغلوب شدن ، باختن .
-
زیر سبیلی
فرهنگ فارسی معین
(س ) (ق مر.) (عا.) نادیده ، به روی خود نیاوردن .
-
چار زیر
لغتنامه دهخدا
چار زیر. [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه و قصر شیرین میان شاه پسند و حسن آباد.
-
ده زیر
لغتنامه دهخدا
ده زیر. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم . واقع در 10هزارگزی خاور قطب آباد.سکنه ٔ آن 733 تن . آب آن از چشمه و قنات شور و آب باران تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
رود زیر
لغتنامه دهخدا
رود زیر. (اِخ ) رجوع به قلعه محمود شود.
-
اسطلخ زیر
لغتنامه دهخدا
اسطلخ زیر. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در 5000 گزی شمال بازار شاندرمن و 11000 گزی شمال ماسال . جلگه ٔ معتدل مرطوبی . سکنه 386 تن . شیعه ، طالشی ، فارسی . آب آن از رودخانه ٔ شاندرمن . محصول آن برنج ، مختصر ...
-
سربه زیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sarbezir ۱. باشرموحیا.۲. فروتن؛ متواضع.