کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیر جُل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسطلخ زیر
لغتنامه دهخدا
اسطلخ زیر. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در 5000 گزی شمال بازار شاندرمن و 11000 گزی شمال ماسال . جلگه ٔ معتدل مرطوبی . سکنه 386 تن . شیعه ، طالشی ، فارسی . آب آن از رودخانه ٔ شاندرمن . محصول آن برنج ، مختصر ...
-
سربه زیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sarbezir ۱. باشرموحیا.۲. فروتن؛ متواضع.
-
در زیر
دیکشنری فارسی به عربی
تحت
-
از زیر
دیکشنری فارسی به عربی
تحت
-
زیر زمین
دیکشنری فارسی به عربی
تحت الارض , سرداب
-
زیر ابزی
دیکشنری فارسی به عربی
تحت الماء
-
زیر اب
دیکشنری فارسی به عربی
بالوعة , تحت الماء
-
زیر وبم
دیکشنری فارسی به عربی
تعديل
-
زیر پیراهنی
دیکشنری فارسی به عربی
زلة
-
طبقه زیر
دیکشنری فارسی به عربی
سرداب
-
زیر جلی
دیکشنری فارسی به عربی
مخفي
-
باصدای زیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي عالي
-
زیر نگاشت
دیکشنری فارسی به عربی
هامش
-
زیر گلویی
دیکشنری فارسی به عربی
وداجي
-
زیر سازی
دیکشنری فارسی به عربی
بناء تحتي