کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیرین
/zirin/
معنی
پایینی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پایینی، تحتانی، فرودین ≠ بالایی، زبرین
دیکشنری
bottom, hypo-, low, lower, under, underlying, underneath
-
جستوجوی دقیق
-
زیرین
واژگان مترادف و متضاد
پایینی، تحتانی، فرودین ≠ بالایی، زبرین
-
زیرین
لغتنامه دهخدا
زیرین . (ص نسبی ) فرودین . اسفل . مقابل زبرین . تحتانی . سفلی . زیری . منسوب به زیر. مقابل فوقانی و برین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مقابل زبرین . (آنندراج ). منسوب به زیر. آنچه در زیر است . پائینی . فرودین . مقابل زبرین . (فرهنگ فارسی معین ) : عبید...
-
زیرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زیر) [مقابلِ زبرین] zirin پایینی.
-
زیرین
دیکشنری فارسی به عربی
تحت , متابعة
-
واژههای مشابه
-
submediant
میانی زیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] درجۀ ششم گامهای بزرگ (major) و کوچک (minor) متـ . رونمایان superdominant
-
understorey
اُشکوب زیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تمامی گیاهان جنگلی که در زیر اُشکوب برین میرویند
-
limit inferior, inferior limit
حد زیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
underclass
زیرینطبقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] لایۀ فرودست طبقۀ پایین
-
inferior planet
سیارۀ زیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] هر سیاره در منظومۀ شمسی که مدار آن به دور خورشید در داخل مدار زمین قرار داشته باشد
-
باب زیرین
لغتنامه دهخدا
باب زیرین . (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان ، 85 هزارگزی شمال باختری کرمان . سر راه مالرو کرمان به شاهزاده محمد. سکنه ٔ آن 10تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
لب زیرین
دیکشنری فارسی به عربی
ذراع
-
خط زیرین
دیکشنری فارسی به عربی
اکد
-
زیرین خط
دیکشنری فارسی به عربی
اکد
-
اندام زیرین
دیکشنری فارسی به عربی
طرف