کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرزمینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیرزمینی
/zirza(e)mini/
معنی
۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.
۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.
۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دخمه، سردابه، سرداب، نقب
دیکشنری
nether
-
جستوجوی دقیق
-
زیرزمینی
واژگان مترادف و متضاد
دخمه، سردابه، سرداب، نقب
-
زیرزمینی
لغتنامه دهخدا
زیرزمینی . [ زی زَ ] (ص نسبی ) تحت الارضی : اشیاء زیرزمینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین . (فرهنگ فارسی معین ) : در روی زمین ز سگ دوان تروز زیرزمینیان نهان تر. نظامی .- ترن زیرزمینی ؛ قطاری که مسیرش در زیر زمین است . مترو. (فرهنگ فا...
-
hypogeal
زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی گیاهی که در هنگام جوانه زدن بذر، لپههای آن در زیر سطح خاک باقی میماند
-
زیرزمینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زیرزمین) zirza(e)mini ۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
-
واژههای مشابه
-
underground substation
پست زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که برای کار در زیرزمین طراحی و ساخته میشود
-
silo, missile silo, launch facility, LF
پرتابگاه زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سازۀ زیرزمینی بزرگی که از درون آن موشکهای بزرگ زمینبهزمین پرتاب میشود
-
hydrant dispenser
سوختگاه زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] تأسیساتی در زیر زمین برای سوخترسانی به هواگرد در نزدیکی محل توقف هواگرد، بدون نیاز به وجود باری مخزنی سوخترسان
-
ground water, underground water
آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب موجود در مواد سست زیر سطح سفرۀ آب
-
underground economy
اقتصاد زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] بخشی از فعالیتهای اقتصادی که به هر دلیل، ازجمله فرار مالیاتی، نامشخص بودن برای دستگاههای اداری، شبهقانونی یا غیرقانونی بودن، در مجموعۀ فعالیتهای ثبتشده و ارزشیابیشده در اقتصاد لحاظ نمیشوند یا بسیار کمتر از حد واقعی ثبت میشوند
-
سوراخ زیرزمینی
دیکشنری فارسی به عربی
ملجا
-
حفره زیرزمینی
دیکشنری فارسی به عربی
کهف
-
ground water reservoir
مخزن آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی که در زون اشباعشده قرار دارد و آب را در خود نگه داشته است
-
underground surveying
نقشهبرداری زیرِزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شاخهای از نقشهبرداری که موضوع آن اندازهگیری و نقشهسازی عوارض درون یا زیرِ زمین است
-
ground water recession, ground water depletion curve
فروکش آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] منحنی جریان آب سطحی به داخل زمین