کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیان کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بنی زیان
لغتنامه دهخدا
بنی زیان . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که در سال 633 تا سال 796 هَ . ق . در الجزایر به نیابت از جانب الموحدین حکومت داشتند و مثل مجاورین خود بنی حفص از کاسته شدن قدرت مخدومین خویش استفاده نمودند و خود را مستقل کردند. پایتخت ایشان در شهر قلمستان قرار داشت و ...
-
زیان آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ziyān[']āvar چیزی که سبب زیان و خسارت و آسیب شود؛ آنچه ضرر برساند؛ زیانآورنده.
-
زیان کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ziyānkār کسی که از کار خود زیان ببرد؛ ضررکننده؛ زیانبرنده؛ زیانگر.
-
زیان کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ziyānkāri زیان بردن؛ ضرر کردن.
-
جبران زیان
دیکشنری فارسی به عربی
تامين , ضمان
-
زیان بخش
دیکشنری فارسی به عربی
بغيض
-
زیان رساند
دیکشنری فارسی به عربی
أجحَفَ
-
زیان رساندن
دیکشنری فارسی به عربی
اضعف
-
بیم زیان
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
-
زیان دیده
دیکشنری فارسی به عربی
مفقود
-
زیان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افقد
-
زیان اور
دیکشنری فارسی به عربی
خبيث , سيي , شر , مرض
-
prospect theory
نظریۀ زیانگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظریهای مبنیبر اینکه تصمیمگیران در صحنۀ سیاست داخلی و بینالمللی باتوجهبه تجربۀ پیشین جامعه حاضر به خطر کردن در اتخاذ تصمیمهایی که احتمال سود در آن است، نیستند، مگر اینکه احتمال دهند با زیان بیشتری مواجه خواهند شد
-
سود و زیان
لغتنامه دهخدا
سود و زیان . [دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نفع و ضرر : تکاپوی مردم بسود و زیان بتا و مدو هر سویی تازیان . ابوشکور.بدو شاد شد کشور خوزیان پر از مردم و آب و سود وزیان . فردوسی .چنین داد پاسخ کز ایرانیان مدارید باز ایچ سود و زیان . فردوسی .ومنصور [ دوان...
-
احتمال زیان و ضرر
دیکشنری فارسی به عربی
خطر