کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیان افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
احتمال زیان و ضرر
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
-
معافیت از زیان
دیکشنری فارسی به عربی
حصانة
-
صدمه و زیان
فرهنگ گنجواژه
آسیب.
-
ضرر و زیان
فرهنگ گنجواژه
خسارت.
-
سود و زیان
فرهنگ گنجواژه
متضاد . زبان پهلوی sud ud ziyan.
-
سود و زیان
فرهنگ گنجواژه
متضاد، منفعت و ضرر، برد و باخت.
-
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
دیکشنری فارسی به عربی
اذي
-
جستوجو در متن
-
ره افتادن
لغتنامه دهخدا
ره افتادن . [ رَه ْ اُ دَ ](مص مرکب ) کنایه از ریختن دزدان بر سر مردم و غارت کردن مال ایشان باشد. (برهان ). || زیان و نقصان رسیدن . (از برهان ). رجوع به راه افتادن شود.
-
دیرکرد
لغتنامه دهخدا
دیرکرد. [ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) دیرکردن . عقب افتادن . تأخیر. تعویق ؛ جریمه ٔ دیر کرد، زیان تأخیر در پرداخت ؛ چک شما هفت روز دیر کرد دارد، هنگام دریافت آن بتأخیر افتاده است .
-
وکوب
لغتنامه دهخدا
وکوب . [ وَ ] (ع ص ) (ظبیة...) آهوماده ٔ فراخ گام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) به منزل ستاره ٔ نحس درآمدن ماه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خون یا استخوان در دماغ افتادن . || زیان و کمی رسیدن در تجارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آ...
-
راه افتادن
لغتنامه دهخدا
راه افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) حرکت کردن . (فرهنگ نظام ). آغاز حرکت کردن . آغاز رفتن کردن . (یادداشت مؤلف ). کوچ و رحلت کردن : امروز یک قافله برای شیراز راه افتاد. (از فرهنگ نظام ). || به رفتار آمدن کودک . (ناظم الاطباء). || جاری شدن . روان شدن ....
-
افت
لغتنامه دهخدا
افت . [ اُ ] (اِمص ) افتادن به میان داری یعنی در کشتی دو کس را از هم جدا کردن . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). || افتادن . (ناظم الاطباء). افتادن چنانکه در وقت افت و خیز. (از فرهنگ فارسی معین ). || وضع. ترکیب . شکل . (ناظم الاطباء). وضع. شکل . (فرهنگ ...
-
غرم
لغتنامه دهخدا
غرم . [ غ َ ] (ع مص ) لازم شدن بر کسی تاوان . (از منتهی الارب ) . || پرداختن دیه و وام و جز آن . (از اقرب الموارد).غُرم . غرامة. مَغرَم . (اقرب الموارد). || پرداختن سهم خود. || سهیم بودن در یک هزینه ٔ عمومی . (دزی ج 2 ص 209). || زیان بردن در تجارت . ...
-
باد مخالف
لغتنامه دهخدا
باد مخالف . [ دِ م ُ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادی که مخالف جهت حرکت کشتی وقایق وزد. ضد باد موافق . بادی که کشتی را زیان داردو این مقابل باد مراد و باد موافق است و گاهی در غیر کشتی نیز اطلاق کنند. محتشم کاشی گوید : برهم زده داردگل نازک ورقت راآن...
-
حاجت آمدن
لغتنامه دهخدا
حاجت آمدن . [ ج َ م َ دَ ] (مص مرکب ) ضرورت پیدا کردن . لازم شدن . احتیاج پیدا کردن . نیاز افتادن : شعر در او (مسعود) نیکو آمدی و حاجت نیامدی که دروغی گفته آید. (تاریخ بیهقی ).و اگر وی از این ولایت دور ماند جبال و آن ناحیت تباه شود چنانکه حاجت آید که...