کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیافة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیافة
لغتنامه دهخدا
زیافة. [ ف َ ] (از ع ، اِمص ) ناسرگی و ناسره شدن . (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ قبل و زیوف شود.
-
واژههای همآوا
-
ضیافت
واژگان مترادف و متضاد
بزم، پذیرایی، جشن، مهمانی، میهمانی، ولیمه
-
ضیافت
فرهنگ واژههای سره
سور، بزم
-
زیافت
لغتنامه دهخدا
زیافت . [ ف َ] (از ع ، اِمص ) ناسرگی و ناسره شدن . (غیاث ). ناسرگی زر و سیم . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
ضیافت
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ضیافة ] 1 - (مص ل .) مهمان شدن . 2 - (اِمص .) مهمانی ، مهمانی باشکوه .
-
ذی عفت
لغتنامه دهخدا
ذی عفت . [ ع ِف ْ ف َ ] (ع ص مرکب ) صاحب عفاف .
-
ضیافت
لغتنامه دهخدا
ضیافت . [ ف َ ] (ع اِمص ، اِ) مهمانی . (دهار) (مهذب الاسماء). میهمانی . سور. ج ، ضیافات . (مهذب الاسماء) : کفشگر... بضیافت بعضی از دوستان رفت . (کلیله و دمنه ). ایشان را بسرای ضیافت بردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 334).- امثال : ضیافت پای پس دارد .- ض...
-
ضیافت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضیافة] ziyāfat ۱. مهمانداری.۲. مهمانی.۳. [قدیمی] مهمان شدن.
-
جستوجو در متن
-
خرامنده
لغتنامه دهخدا
خرامنده . [ خ َ م َ دَ / دِ ] (نف ) کسی که با شوکت و حشمت و ناز و بزرگواری راه می رود و می خرامد. کسی که با زیبایی می خرامد. سیرکننده با ناز. (از ناظم الاطباء) : مجلس تو ز نکورویان چون باغ بهارپرتذروان خرامنده و کبکان دری . فرخی .خرامنده می گشت بر پش...