کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیادیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیادیان
لغتنامه دهخدا
زیادیان . (اِخ ) نسبت ایشان به زیاد فارسی است و او را زیاد قبانی گویند، زیرا که اول کسی که قبان به خراسان آورد او بود. و من اولاده ابوعلی الحسین بن محمدبن زیاد و از اولاد او در خاک بیهق امراء و علماء و اکابر و دهاقین بودند. رجوع به زیادی (اِخ ) و تار...
-
جستوجو در متن
-
زیاد فارسی
لغتنامه دهخدا
زیاد فارسی . [ دِ ] (اِخ ) رجوع به زیادیان شود.
-
زیاد قبانی
لغتنامه دهخدا
زیاد قبانی . [ دِ ق َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به زیادیان شود.
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) یکی از قبایل یمن . (لسان العرب ). ابن حائک آرد: بلد زبید، بلاغ است که وادیی است دارای نخل و آن غیر بلاغ است در بلد خثعم (یکی دیگر از قبایل یمن ). و این بلاغ [ بلاغ زبید ] در پایین خنقه واقع است و تا «وره » و «اعدان » امتداد دا...
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زَ ] (اِخ ) شهری است به یمن . (منتهی الارب ). شهری معروفست به یمن . نقشه ٔ ساختمان این شهر را محمدبن زیاد مولای مهدی عباسی و فرستاده ٔ رشید به یمن رسم کرد. وی هنگامی که از طرف رشید به یمن رفت این نقطه را برگزید و شهر زبید را بوجود آورد و برای...