کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکی اباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکی اباد
واژهنامه آزاد
روستایی ک درزمان قدیم در زمینهایش طلا وجود داشت
-
واژههای مشابه
-
حسین زکی
لغتنامه دهخدا
حسین زکی . [ ح ُ س َ زَ ] (اِخ ) مورخ . او راست : «تاریخ الامم الشرقیة القدیمة» که در حیات مؤلف در مصر به سال 1892 م . چاپ شده است . (معجم المؤلفین ).
-
دیر زکی
لغتنامه دهخدا
دیر زکی . [ دَ رِ زَک ْ کا ] (اِخ ) دیری است در رها درمقابل تپه ای که به آن تل زفربن الحارث الکلابی گویندو در آن دهی است که میگویند طرح آن را عبدالملک بن صالح الهاشمی ریخت . خالدی گوید که این دیر در رقه نزدیک فرات است اما شابشتی گوید این دیر در رقه ا...
-
دیر زکی
لغتنامه دهخدا
دیرزکی . [ دَ رِ زَک ْ کا ] (اِخ ) قریه ای است در غوطه ٔ دمشق و عبداﷲبن طاهر به اتفاق برادر خود هنگام عزیمت بمصر بدانجا فرود آمد و پس از آشامیدن شراب برادر عبداﷲ در آن مکان درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
زکی شیرازی
لغتنامه دهخدا
زکی شیرازی . [ زَ کی ی ِ ] (اِخ ) شیخ عبداﷲبن ابی تراب بن بهرام بن زکی بن عبداﷲ بی خبر است . وی از فحول فضلا و عدول حکمای عهدخود بود. قاضی ناصرالدین بیضاوی و قطب الدین علامه و ابوالنجاش ظهیرالدین عبدالرحمن برغش ، تحصیل فضایل درخدمت آن جناب نموده اند ...
-
زکی همدانی
لغتنامه دهخدا
زکی همدانی . [ زَ کی ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) جوانی نامراد و از نعلچی گری مدارا می گذرانیده ... و اکثر در اردوی شاه طهماسب صفوی در نزد امراء بوده . از اوست :به سوی مصر نیامد نسیمی از کنعان که دامنی نزند آتش زلیخا را... (از آتشکده ٔ آذر).صاحب مجمع الخواص ...
-
زکی آباد
لغتنامه دهخدا
زکی آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان افشاریه ٔ سلاوجبلاغ است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 767 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
زکی الدین
لغتنامه دهخدا
زکی الدین . [ زَ کی یُدْ دی ] (اِخ ) صفوة الزهاد و قدوة العباد شیخ الاسلام زکی الدین بن احمد اللوهوری معاصر محمد عوفی که در لباب الالباب چند جای از او نام می برد و از وی نقل قول می کند. رجوع به همین کتاب شود.
-
زکی الدین
لغتنامه دهخدا
زکی الدین . [ زَ کی یُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعظیم بن ابی الاصبع، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن ابی الاصبع و عبدالعظیم ... شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زکی النجفی
لغتنامه دهخدا
زکی النجفی . [ زَ کی یُن ْ ن َج َ فی ی ] (اِخ ) عنایت الدین شرف الدین علی القهبائی الاصفهانی . ملقب به زکی النجفی از دانشمندان علم رجال است . او راست : مجمع الرجال و تألیفات دیگر. رجوع به روضات الجنات ص 417 شود.
-
شاهک زکی
لغتنامه دهخدا
شاهک زکی . [ هََزَ ] (اِخ ) (خواجه ...) نام یکی از خاندان «زکی » در بیهق بوده است که اصل ایشان [ زکی ] از، زکی ابوالطیب طاهربن ابراهیم بن علی بوده است بکفایت و کیفیات و شهامت دست خواجگان بیهق را از پشت بسته بود و خواجه شاهک زکی از اعقاب وی است . (از ...
-
قره زکی
لغتنامه دهخدا
قره زکی . [ ق َ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه واقع در 8500 گزی جنوب خاوری عجب شیر و 2 هزارگزی شمال شوسه ٔ مراغه به آذرشهر. موقعآن دره و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 97 تن . آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات . شغل...
-
جرجس زکی
لغتنامه دهخدا
جرجس زکی . [ ج ِ ج ِ زَ ] (اِخ ) ادیبی شاعر و نویسن-ده ب-ود و مجله ٔ الفرائد را تأسیس کرد. وی کتابی در تاریخ مختصر مصر تألیف کرد و آن را «خلاصةالاَّثار فی تاریخ ام الامصار نامید. (از معجم المؤلفین ).
-
زکی، دکی
لهجه و گویش تهرانی
در مقام رد کردن یا تمسخر گویند.: زکیسه، دکیسه، آی زکی، آهای زکی، آی دکی، آهای دکی