کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زکنج
/zokanj/
معنی
= زکند
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکنج
لغتنامه دهخدا
زکنج . [ زُ ک َ ] (اِ) کاسه ٔ سفالین بزرگ باشد. (برهان ). کاسه ٔ سفالین بزرگ . (فرهنگ رشیدی ). کاسه ٔ سفالین است . (انجمن آرا). آیا «ز» در زکنج جزو کلمه است ؟ آیا بر طبق مثل (کوزه گر از کوزه ٔ شکسته آب میخورد) کلمه بمعنی کوزه ٔ شکسته نیست ؟ (یادداشت ...
-
زکنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zokanj = زکند
-
جستوجو در متن
-
زکند
لغتنامه دهخدا
زکند. [ زُ ک َ ] (اِ) زکنج . (فرهنگ رشیدی ). بمعنی زکنج است که کاسه ٔ سفالین بزرگ باشد. (برهان ). بمعنی کاسه ٔ سفالین است . (انجمن آرا) : مدح ترا به هزل نبردم برای آنک نوشیدن رحیق نیاید خوش از زکند. سوزنی (از فرهنگ رشیدی ).رجوع به زکنج شود.