کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکریة
لغتنامه دهخدا
زکریة. [ زَ ری ی َ / زَ ک َ ری ی َ ] (ع ص ) بز ماده ٔ سخت سرخ . (منتهی الارب ). مؤنث زکری . یقال : عنز زکریة؛ بز ماده ٔ سخت سرخ . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عزیقه
لغتنامه دهخدا
عزیقه . [ ] (اِخ ) شهری است در یهودا در نزدیکی شوکره ، که بعضی بر آنند که همان تل زکریه میباشد،و دیگران بر آنند که همان دیرالسوشک است که بمسافت 8 میل در شمال شوکره واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).